تقدیم به قامت بلند روح الله رو به ایران کردی و هر جای ایران جان گرفت قم به فریاد آمد و یک باره تهران جان گرفت کوچه های بی هویت صاحب عنوان شدند قلب ها در هم گره خورد و خیابان جان گرفت مشهد و شیراز و جهرم در تکاپو آمدند اصفهان و ساری و تبریز و کاشان جان گرفت مسجد کرمان در آتش سوخت،... اما ناگهان مثل ققنوسی تمام شهر کرمان جان گرفت روح گوهرشاد آمد در خیابان های شهر چادرش را بر کمر بست و خراسان جان گرفت پنجه ی پیغمبری را تا کشیدی روی شهر شاخه ی خشکیده ی برف زمستان جان گرفت یک طبس توفان میان بهت صحرا خفته بود با اشارات تو شن های بیابان جان گرفت حوزه های کهنه را دادی عبای نو به دست دین به سر عمامه پیچید و مسلمان جان گرفت رحل روی تاقچه گرد و غبارش را تکاند نبض تسبیح و نماز و مهر و قران جان گرفت وهم جاری در فضای سرد گورستان شکست بس که در هر گوشه گلزار شهیدان جان گرفت آی پیر ساده پوش ساده گرد شهر ما! از تو دیوار و در و صحن جماران جان گرفت پرچم جمهوری گل های اسلامی شکفت با کرامات خمینی باز ایران جان گرفت ایوب پرنداور جهرمی