آخی یادش بخیر نوجوون بودم. ی شب پاشدم نمازشب خوندم‌. فردا صبحش باید میرفتم مدرسه. فکر کنم دبیرستان بودم. از صبح تو فاز دیدن چهره برزخی بچه ها بودم‌. خدا را شکر تا ساعت نه یا نه و نیم بیشتر ادامه نداشت زنگ دوم ورزش داشتیم از سرم پرید و الا کم‌کم میخواستم بخاطر امتحان یهویی که گرفتند، ضمیر ناپاک دبیر فیزیکمون رو افشا کنم 😂🤣😅