هدایت شده از اقیانوس نهج البلاغه
همیشه فهم از فهمیدن مولا عقب بوده کسی که پهنهٔ عالم برای یک وجب بوده غذای روزهای عید او نان و رطب بوده فرار از دست او در جنگ‌ها، فخر عرب بوده علی رازی‌ست که فهمیدنش یک سادهٔ سخت است علی نوری‌ست که هر کس به سمتش رفت خوشبخت است علی نور است، نوری که به عالم سایه افکنده دلیلش خطبه‌هایی که خبر داده از آینده شمایانِ علی نشناس! ای جمع پراکنده امیرالمومنین تنها به او باشد برازنده تعجب نیست تحریف علی از ابتدا بوده همیشه زخم از سمت نمک پرورده‌ها بوده علی یک لا شریک له بدون مثل و تکرار است علی ماهیتی ثابت شده بی‌شک و انکار است اگر بین من و فهمیدنش تا هست دیوار است برای گفتن از او تا ابد ناگفته بسیار است علی دریاست در ظرف من و تو جا نخواهد شد تمام عمر ما به لحظهٔ مولا نخواهد شد اگر علم علی را ذره‌ای تفهیم می‌کردند تمام مردم دنیا به اون تعظیم می‌کردند تمام زخم‌های کهنه را ترمیم می‌کردند اگر این علم را بین همه تقسیم می‌کردند زمین از عالم و از شیخ و از علامه سر می‌رفت و قطعا مابقیِ حکمت مولا هدر می‌رفت کسی که در نمازش زخم پا را می‌برد از یاد یقینا از خدا لبریز بوده از خودش آزاد عدالت بارها پیش قدم‌هایش به خاک افتاد مثالش اینکه گفتند اسب تو پیر است، پاسخ داد: نه حق پیریِ این اسب را پامال خواهم کرد نه اینکه دشمنِ ترسیده را دنبال خواهم کرد علی ایرادهای مردمش را با تبسّم گفت زمانی که همه از کینه گفتند، از ترحم گفت قلم برداشت، بر منبر از اعجاز تکلٌم گفت میان آبِ چشمه دست کرد و رو به مردم گفت: اگر می‌خواستید اینک به او دستور می‌دادم و از این آب جاری خانه‌ها را نور می‌دادم سَلونی گفت و غیر از موی سر چیزی نپرسیدند سَلونی گفت و بعد از گفتنش گفتند و خندیدند خلاصه، گفت و خندیدند آنها که نفهمیدند اگر مولا غضب می‌کرد، روز خوش نمی‌دیدند اگر چه ظلم این قوم بنی نَسناس بی‌حد بود خبرها زود می‌پیچید او صبرش زبانزد بود میان حرف‌های این و آن بیهوده می‌گردیم میان جاهلان خوش بیان بیهوده می‌گردیم میان دورِ باطل بی‌امان بیهوده می‌گردیم علی اینجاست! ما گرد جهان بیهوده می‌گردیم تمام راه حل‌ها در کلام اوست باور کن هر آنکس اهل حق باشد غلام اوست باور کن نوید اسماعیل‌زاده @hekmat_nahjolbalaqe