به روی صحنه که می‌آیم هزار نگاه چون شاخه‌های نور به سویم می‌پیچند زمان نفسش را در سینه می‌گیرد… که میان همهمه‌ی سکوت تو را بجویم- تو را، که در نگاه هر رهگذر چشم گشوده‌ای به تماشای من. من و تو، یک جلوه‌ایم در دو تن، دو انعکاس از یک دریا، دو حضور در سایه‌روشنِ یک حقیقت. @mohammad_javad_ghiasi