به آیت‌الله رئیسی و : پَر کشیدی، ناگهان، تا اوجِ نور چشم شب، از رفتنِ تو سوت‌وکور خانه‌ها همسایه‌‌ی ماتم شدند کوچه‌ها همپای دردی بی‌عبور شهر، زانو در بغل، تاریک شد رنگ‌ها، از چشم آدم‌ها به دور گریه می‌کرد آسمان با ابرهاش کوه، هر دم، آه سردش را مرور راهِ خدمت با رسالت، تا یکی‌ست، خواه، کوه ورزقان یا کوه طور- یا نزولِ وحی، یا معراجِ جان، یا شهادت‌گاه، یا درگاه نور عکس لبخندت، به بار آورده است در نگاهِ خیسِ ما حسّ حضور این‌همه جان در هوایت بی‌قرار این‌همه دل در عزایت، ناصبور سوگوارِ رفتنت خواهیم ماند تا دَم دیدارمان در نَفخِ صور کاشکی «رَجعت» حقیقت باشد و بازگردی پیشمان صبح ظهور @mohammad_javad_ghiasi