ادمین نوشت ::
دارم جزوه نهایی کارگاه سوگ عاطفی رو آماده می کنم. چقد دوره سوگ سخته🤦♂
دیگه آب جوش نمی خورم. فردا اول ماه مبارکه دارم آب معدنی می خورم. فردا زیاد تشنه ام نشه.
وقتی روزه باشم و تشنه ام بشه دائما زیر لب این شعر رو زمزمه می کنم:
"ای فدای لب عطشان حسین
جان فدای لب عطشان حسین"
ماه رمضون فقط جون میده بپری بالای موتور و توی اتوبان مداحی برا خودت بخونی و بری مناجات های حاج منصور ارضی، مسجد ارگ و بعدشم ساندویچ فلافل کوچه فلافلی ها....
هر موقع بچه هیئتی ها رو می بینم یا این شعر می افتم.
"بوی مسیح می وزد از روضه هایتان
ای جان فدای این همه عیسی بن مریمت "