ادمین نوشت ::
خدا رحمت کنه مادر بزرگم رو.
بچه که بودم. بهم هزار تومن می داد و می گفت برو نون بخر. سوار دوچرخه می شدم و با هزار تومن 33 تا نون لواش می خریدم با ی پلاستیک. می نداختم روی فرمون دوچرخه و بعدم ی کم سبزی خوردن می خریدم و بر می گشتم.
من بچگی خیلی اذیت می کردم. خیلی شر و شور بودم. از دیوار راست بالا می رفتم. نور به قبرش بباره. حتی یکبار این زن منو دعوا نکرد. حتی ی بار سرزنشم نکرد. همش می گفت "بچه هام نور چشمم هستن، این ها پسرن و باید اَجَل گَری* کنن و قوی باشن تا بعدا نون زن و بچه رو بدن".
چقد ی زن می تونه خوب باشه. چقد شب های جمعه دلتنگش میشم.
ایشالا پای سفره حضرت زهرا مهمون باشی. دوستت دارم و به یادتم❤️
خدا همه گذشتگان رو رحمت کنه.
*اَجَل گَری یعنی اذیت کردن یا عذاب دادن
#خاطرات_خود_نوشت
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂