🏴مقتل خوانی شب/روز هفتم - حضرت علی اصغر علیه السلام 🔻تیر، قبل از بوسه سیدالشهدا علیه السلام به علی اصغر رسید ▪️ولما رأى الحسين عليه السلام مصارع فتيانه وأحبته عزم على لقاء القوم بمهجته ونادى هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم هل من موحد يخاف الله فينا هل من مغيث يرجو الله بإغاثتنا هل من معين يرجو ما عند الله في إعانتنا (هنگامی که امام حسین (علیه السلام) شهادت یاران و عزیزانش را دید، مصمم شد تا خود به مقابله با دشمن برود و فریاد زد: آیا کسی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا موحّدی هست که از خدا در حق ما بترسد؟ آیا فریادرسی هست که به امید ثواب خدا، ما را یاری کند؟ آیا یاوری هست که برای پاداش الهی، ما را کمک رساند؟) فارتفعت أصوات النساء بالعويل فتقدم إلى باب الخيمة وقال لزينب : ناوليني ولدى الصغير حتى أودعه ، فأخذه وأومأ إليه ليقبله فرماه حرملة بن الكاهل الأسدي بسهم فوقع في نحره فذبحه فقال لزينب: خذيه ثم تلقى الدم بكفيه فلما امتلأتا رمى بالدم نحو السماء ثم قال هون على ما نزل بي إنه بعين الله قال الباقر عليه السلام : فلم يسقط من ذلك الدم قطرة إلى الأرض صدای ناله و شیون زنان بلند شد. پس به سوی خیمه آمد و به زینب (سلام‌الله‌علیها) فرمود: پسر کوچکم را به من بده تا با او وداع کنم. او را گرفت و خواست ببوسد که حرمله بن کاهل اسدی تیری به گلوی کودک زد و او را ذبح کرد. امام به زینب فرمود: او را بگیر. سپس خون او را در کف دستانش جمع کرد و وقتی پر شد، آن را به سوی آسمان پاشید و فرمود :این مصیبت بر من آسان است، چرا که در پیشگاه خداست)/لهوف ج1ص69 - فيرمي به إلى السماء فما يرجع منه شي‌ء (پس خون را به سوی آسمان افکند، اما هیچ قطره‌ای از آن به زمین بازنگشت)/مقاتل الطالبیین ج1ص95 🔻اگر به من رحم نمی‌کنید به این طفل رحم کنید ▪️فالتفت الحسين فاذا بطفل له يبكي عطشا فأخذه على يده و قال يا قوم إن لم ترحموني فارحموا هذا الطفل؛ فرماه رجل منهم بسهم فذبحه، فجعل الحسين يبكي و يقول: اللهم احكم بيننا و بين قوم دعونا لينصرونا فقتلونا (حسین (علیه السلام) برگشت و دید کودکی از او از تشنگی گریه می‌کند. او را در آغوش گرفت و گفت: «ای قوم! اگر به من رحم نمی‌کنید، به این کودک رحم کنید.» اما یکی از آنها تیری به سوی کودک پرتاب کرد و او را ذبح کرد. حسین (علیه السلام) گریست و گفت: خدایا! بین ما و قومی که ما را به یاری خواندند، اما ما را کشتند، داوری کن) /تذکرة الخواص ج1ص227 🔻طفل را بده تا با او خداحافظی کنم ▪️فتقدم إلى باب الخيمة و قال: ناولوني عليا الطفل حتى اودعه فناولوه الصبي، فجعل يقبله و يقول: ويل لهؤلاء القوم إذا كان خصمهم جدّك فبينا الصبي في حجره إذ رماه حرملة بن الكاهل الأسدي فذبحه في حجره، فتلقى الحسين دمه حتى امتلأت كفه، ثم رمى به نحو السماء (امام حسین (علیه السلام) به سوی درِ خیمه آمد و گفت: علی (علیه السلام) را به من بدهید تا با او وداع کنم پس کودک را به او دادند. او را بوسید و گفت: وای بر این قوم، وقتی که جدّ تو (پیامبر) با آنها مخاصمه کند. هنوز کودک در آغوشش بود که حرمله بن کاهل اسدی تیری به سوی او پرتاب کرد و او را در آغوش امام ذبح کرد. حسین (علیه السلام) خون او را در کف دست گرفت و به سوی آسمان پاشید)/مقتل خوارزمی ج2ص37 🔻سیدالشهدا می‌خواستند طفل را ببوسند که تیر آمد ▪️أنه أخذ الطفل من يدى اخته زينب فاومى إليه ليقبله، فَاَتَتهُ نشابة (امام حسین علیه السلام کودک را از دست خواهرش زینب گرفت و به سوی خود آورد تا او را ببوسد، که ناگهان تیری به او اصابت کرد)/مقتل الحسین ج1ص173 🔻سلام بر پسرت که داغش را دیدی... ▪️صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى وَلَدِكَ عَلِيٍّ الْأَصْغَرِ الَّذِي فُجِعْتَ بِه‏ (در زیارت امام حسین علیه السلام آمده است: ... (درود خدا بر تو باد، و بر آنان، و بر فرزندت علی اصغر که به داغ و مصیبتش دچار شدی)/اقبال الاعمال ج2ص572 @bazm_behar