هدایت شده از روزنامه
11.79M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
از آرزو تا پروژه (۱) محمد مهدی شیرمحمدی یکم: نیرنگ دشمن صهیونسیتها، همواره به یاد خاطرات خوش چپاول ایران در عصر پهلوی، آرزوی بازگشت به ایران را دارند. در لابلای گزارش‌های مرتبط با آنان، این خاطرات خوش، خواندنی است؛ از «یادداشتهای علم» از سفر موشه دایان، تا گزارش‌ خبرنگار صهیونیست که فعالیت در دشت قزوین را بزرگترین پروژه برون مرزی اسرائیل می خواند تا خاطرات «العذیرا تسفریر» آخرین سرکرده موساد در تهران و... اکنون پس از ۴۴ سال، در آستانه فروپاشی اسرائیل آنها، خواب بازگشت را می بینند. دوم: رویای کاذبه در رویای بازگشت به آن عصر طلایی، آنها به دروغ می گفتند؛ «با ملت ایران مشکلی ندارند و با جمهوری اسلامی دشمن هستند.» اما سخنان «مردخای غدار (کدار)» افسر پیر موساد (در این فیلم ببینید) نشان می دهد آنها پروژه تجزیه ملت ایران را در سر دارند. او تصریح می کند: «از ملت ایران چیزی نمانده است و آنچه می بیند ملت اهواز، لرستان، بلوچستان، مازندران، کاسپین و... است.» البته پروژه اربابان او برای تجزیه ملت ایران حتی در عصر پهلوی، قابل ردیابی است. غیراز تلاش برای تجزیه بحرین، فیروزه، آرارات و دشت امید از چهارگوشه میهن، در خاطرات تسفریر، کوشش او برای جداسازی کردها از ملت ایران، قابل شناسایی است. سوم: آن روی سکه آرزوی مردخای غدار، با پرچمهای رنگارنگ در اجتماع مسخره برلین و نیز تلاش برای تحریک نقاط مختلف کشور، قابل انطباق است. اما چرا، آنان فراتر از انهدام جمهوری اسلامی و مثلاً احیای سلطنت پهلوی یا تاسیس پارلمان مشروطه و... با ملت مشکل دارند؟!