یه دوستی دارم که روزی دو پاکت سیگار می کشد. یکی از شاهکارهای زندگیاش اینست که اخیرا در یک اقدام متحورانه و تصمیم گیری سخت، روشن کردن سیگار قبل از صبحانه را ترک کرده است.
امروز صبح داخل ماشینش او را دیدم بازهم با سیگار روشن ..
گفتم: معتاد جان هنوزم که شاخه محبتت روشن است. زور ترک سیگار قبل صبحانه را هم نداشتی ؟
گفت: اولا که صبحانه خوردهام؛ ثانیا هروقت تو این موبایلت را گذاشتی زمین، منهم سیگار را ترک می کنم.
پکی به سیگارش زد و ادامه داد: من اقلا قبل صبحانه دیگر سیگار نمیکشم؛ ولی تو صبح زود هنوز دست و صورتت را نشسته ای میروی سراغ موبایلت. اگرهم شارژت تمام بشود مثل مرغ سرکنده میشوی.
دیدم راست میگوید. همه ما معتادیم. هرکسی به یک چیزی. یکی عادت به دروغ گفتن دارد. یکی اگر غیبت نکند شب و روزش نمیگذرد. یکی عادت دارد همیشه سر قرار دیر بیاید. یکی به مفت خوری و بی خاصیت بودن عادت کرده است. یکی ناخن جویدن عادتش شده است و چه و چه و چه ...
مساله این است که اراده ترکش را نداریم.
تصویر هم هیچ ربطی به متن ندارد. حداقل من ربطی درش پیدا…
💫 با #مهندس_علیخانی
💫 🇮🇷 @alikhani_r 🇮🇷