«پیامِ اربعین های نورانی ۱»
دینداریِ مناسکی، دینداریِ مطلوبِ ابلیس لعین بود.
دینداریِ مبتنی بر ... یا دینداریِ بر اساسِ....
دینداریِ مُرده ای که مرده پرور است.
یکی از معانیِ دین، یعنی رفتار در قبال مَلِک.
ملک را مرده فرض کردن و طبق دستورات گذشته ی او رفتار کردن، کار راحتی است.
بالاخره انسان، موجودی است که با هر شرایطی اُنس میگیرد، سازگار میشود و بعد از عادت کردن، هر کاری برایش ساده میشود. اینجا اگر مناسک به عنوانِ تنها ملاکِ دینداری تلقّی شود، به دادِ انسانهای خودخواه و "مَن" محور میرسد. متنِ صامتی از احکام به دستشان رسیده که آنها را انجام میدهند و هرجا که به میلشان نبود، میتوانند با تبصره ای، همان را هم بپیچانند.
ملاکِ دینداری، طبق قرآن، اطاعت و کسبِ رضایت خلیفه ی خداست👇
«مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه
ترجمه: هرکس از پیامبر ص اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است.»
میدانیم که استرسِ جمله روی کلمه ی پیامبر ص است نه روی کلمه ی خدا.
در اینصورت، اطاعت از خدا، منحصر در اطاعت از حجت و خلیفه ی خدا میشود.
اینجاست که دینداری و شریعتِ منسکْ محور، دچار چالش میشود.
چون وقتی مناسک، محور و معیارِ دینداری شد، دیگر احتیاجی به خلیفه ی خدا نیست تا نیاز باشد از او اطاعت کنیم و نمره ی قبولیِ دینداری بگیریم فلذا دینِ بدونِ امام، پیامبر و حجت خدا، با نفس امّاره کنار می آید و دینداریِ مبتنی بر متن و مناسک، مقبولِ طبعِ کسانی میشود که صفتشان عبودیت نیست؛
توجه کنید! به گواهِ تاریخ، عبادت بر اساسِ مناسک، لزوماً "عَبْد" نمیسازد.
تاریخ پر است از عبادت کنندگانی که عبدِ خدا نبودند، مانند ابلیس و ابن ملجم و شمر و دواعش لعنهم اللّه...
ملاکِ دینداریِ خاضعانه و عابدانه، نگاهِ به آسمان است.
حال یا انسانی آسمانی -امام- به تو امر و نهیی از جنس آسمان میکند، یا از طریق آیاتِ آسمانی با تو سخن میگوید.
کسی که جهاندار را مرده میداند، فقط طبق مناسک، عمل میکند و دلخوش است که یُحْسِنون صُنعاً...
کسی که نظام دار را نائم و غافل میداند، حوادث را اتفاق مینامد و به زندگی خود در یک جاده ی محصور از عادتها و آداب و رسوم و تاریخ آباء و اجدادی، حرکت میکند و نمیداند این جاده به کجا منتهی میشود؛ میگوید فقط برویم!!
کسی که اعتقاد دارد: «یَدُ اللهِ مَغْلُولَةٌ» و میگوید خدا آفرید و بازنشست شد، فقط ظاهری از نماز و روزه را بجا می آورد و به بالا نمی نگرد.
باید به آسمان نگاه کرد؛ صاحب آسمان هر لحظه با ما سخن میگوید، از طریقِ آیات.
آری دینداریِ مناسکی، دینداریِ مبتنی بر صرفِ احکامِ فقهیِ ظاهری، دینداریِ منهای امام و ولیّ، دینداریِ زمینی و تکذیب کننده ی آیات، دینداریِ بنی اسرائیلی است. دینداریِ یهودی است. اگر به اینان بگویی که رضایت امام در این است که حج را رها کن و به کربلا بیا، تو را تکفیر میکنند!
میگویند پیاده روی اربعین بدعت است!!!
میگوییم «اربعین آیه است.»
مربّی از این واضح تر با کسی سخن بگوید؟! ببین نظام دارِ عالم، چه درسی به تو میدهد؟
«تربیت، رمز تکرارِ آیات است»
چه خوش گفت رهبر فرزانه ی انقلاب که: «اربعین آیه ی خداست.»
ولی دینداریِ منسک محور، معنیِ آیه را نمیفهمد. یاد نگرفته، تربیت نشده، فکر میکند دین، این پوسته است!!
مناسک مقدسّند، امّا منشأ تقدّسشان، حکمِ ولاییِ خداست از زبانِ ولّی خدا.
باطنِ مناسک، ولایت پذیری است و ولایت از ولیّ جدا نیست، بدونِ ولیّ، معنایی ندارد👇
«قال رسول الله ص:
إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ وَ الْمَنْسَکُ هُوَ الْإِمَامُ لِکُلِّ أُمَّهًٍْ بَعْدَ نَبِیِّهَا حَتَّی یُدْرِکَهُ نَبِیٌّ أَلَا وَ إِنَّ لُزُومَ الْإِمَامِ وَ طَاعَتَهُ هُوَ الدِّینُ وَ هُوَ الْمَنْسَکُ وَ هُوَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (ع)
ترجمه:خداوند متعال میفرماید: لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ؛ منسک همان امام است که رهبری هر امّتی را بعد از پیامبرشان تا آمدن پیامبر دیگر، به عهده دارد. بدانید که همراهیِ امام و پیروی از او همان دین است و منسک [نیز] همان است؛ و امامِ زمانِ شما بعد از من علی بن ابیطالب ع است.»