اصل اختلاف برخی جریانات سیاسی با انقلاب اسلامی در سیاست خارجی در همین است که این گزاره اصیل دینی را قبول ندارند:
جنگ نظامی با دشمنان دین همیشه لازم نیست اما جهاد در مقابل آنان واجب همیشگی است. نمیشود به سمت تفاهم با دشمن اصلی که استکبار است رفت.
اولا اسلام اجازه نمیدهد، چون وظیفه ما نابود کردن آن است.
ثانیا شما هم کوتاه بیایی آن دشمن کوتاه نمیآید. او تصمیم دارد هر کانون اصیل دینی را نابود کند. (تجربهی 8 سال دولت برجامی)
ثالثا اگر به سمت او بروی، غیر از اینکه به نتیجه نخواهی رسید، ضرر مهمش این است که خدا تو را رها میکند:
وَ لَا تَرْکَنُواْ إِلی الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ مَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ (هود، 113)
«به ظالمان متمایل نشوید و تکیه نکنید که که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد؛ و هیچ ولی و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمیشوید!»
البته برخلاف تهمتها، تفکر اسلامی با دنیا سر جنگ ندارد، بلکه همانطور که اشاره شد با عموم کافران هم اگر آنها بنای جنگ و استکبار نداشته باشند نیکی میکند (آنها طرف دعوت حق هستند نه طرف جنگ)، بلکه دنبال نجات بشریت از دست ظالمان است؛ لذا:
- تقابل ما با استکبار است و همیشگی است.
- توافقی اگر صورت میگیرد، نباید به این اصل خدشه وارد کند، به قول آقا نرمش قهرمانانه برای زدن ضربه بعدی است نه شروع دوستی. ضمن اینکه باید تضمین قطعی گرفته شود نه قول شفاهی.
راه رفتن با کری و اظهار محبتها و تضمین دانستن قول کری و ... در مذاکرات قبلی، عدول از این اصل بود که امیدواریم در دور جدید مذاکرات، این اصول به درستی رعایت شوند.
باید بدانیم، کشوری که از جنگیدن میترسد یعنی خوراک خوبی برای حمله است! اگر اظهار ضعف کنی، دشمن تشجیع میشود. راه منطقی همان است که قرآن گفته، اولا کاملا آماده جنگیدن و استقامت در جنگ و شهادت باشید و ثانیا آنقدر قوی شوید که از شما بترسند و خودشان اعلام کنند بیایید صلح کنیم آن موقع شما از موضع بالا گفتگو میکنید.
اعلام لزوم مذاکره در شرایطی که دشمن احساس کند شما ترسیدهاید و توان ندارید، یعنی آنچه در جنگ میخواسته بهدست بیاورد را باید بدون جنگ بدهید تا راضی شود.
فَاسْتَقِمْ كَمٰا أُمِرْتَ وَ مَنْ تٰابَ مَعَك... ﴿هود، 112﴾
@mosabereh