✍خب برویم سراغ اولین کرامت شهید محمد علی دیندار بر اساس روایت خادم شهدا خانم سعید 🔹خواهرم مستأجر بود و قصد جابجایی را داشتند و من بسیار ناراحت بودم که چرا هر هفته چهارشنبه شب ها از شهرستان می آمدم برای شرکت در شستن و غبارروبی مزار شهدا و با آنها برای غبار روبی گلزار شهدای کرمان می رفتم با خود می گفتم حالا آنها جابجا شوند خیلی سختم می شود برای رفتن به غبارروبی مزار شهدا من که جایی را بلد نیستم و در کرمان غریب هستم. 🔸از قبل کارت غبارروبی من به اسم شهید محمد علی دیندار نوشته بود هر خادم شهید به نیابت از یک شهید کارتی را دریافته نموده که نام هر شهید بر اساس انتخاب خودش روی آن نوشته شده است و من شهید محمد علی دیندار را انتخاب نموده بودم. 🔹ناگهان در حالت بیداری حین همین ناراحتی خود را پشت در خانه خواهرم دیدم. 🔸و در همین حال شهید محمد علی دیندار را مشاهده نمودم شهید محمد علی دیندار شروع به صحبت با من نمود و به من گفت نگران نباش من خودم شما را می برم و اینکه آدرس و مشخصات خواهرش را داد که یک خانم با چادر مشکی بود و گفت با خواهرم بیایید که بعدا به همراه خادمین شهدا به منزل خواهر شهید رفتیم و زیارت عاشورا را به یاد شهید محمد علی دیندار قرائت نموده و بیش از پیش زنده بودن شهدا و نظارت آنها بر کارهای خودمان را مشاهده نمودیم. 🌍 🌷🇮🇷مجاهد بصیر🇮🇷🌷 @mojahedebasir