برای چه هدفی ازدواج کنیم؟  آدم اگر در زندگی یک مقدار ندید بدید باشد و گرفتار روحیاتی باشد که ناشی از خیلی کمبودها و چشم و هم‌چشمی‌ها و تعبیر عقده را نمی‌خواهم بکار ببرم، گره‌های روحی باشد، زیاد دنبال این نیستش که برای چی باید زندگی کند. فعلاً برایش این اهمیت دارد که باید زندگی کند. برایش این اهمیت دارد که باید بهتر زندگی کند. اما اینکه برای چی باید زندگی کند این می‌گوید فعلاً بگذار کنار، من اول خانه باید داشته باشم، من باید فعلاً زندگی لذت‌بخش داشته باشم، من باید نمی‌دانم خیلی از این حرف‌ها. ولی بعد از یک مدتی که آدم آرامش پیدا کرد، اگر خدا این آرامش را به آدم بدهد، کم‌کم آدم می‌گوید راستی من برای چی دارم زندگی می‌کنم؟ برای کی دارم زندگی می‌کنم؟  چرا باید حتی خوش بگذرانم؟ بله برای آدم‌های ندید بدید خوش گذراندن یک هدف است. ولی آدم‌ها وقتی که یک کمی چشم و دل سیری پیدا می‌کنند، می‌گوید من اصلاً برای کی یا برای چی یا به چه عشقی باید خوش بگذرانم؟ خودِ خوش‌گذرانی هم برایش پوچ می‌شود اگر هدف برتری برای آن نداشته باشد. آدم‌ها آرام باشند این‌جوری‌اند. آدم‌ها اگر هول‌شان نکنند، هول‌شان ندهند،  @mojaradan