🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت356 چی می شه حالا کمکش کنی؟ راه دوری نمی ره. دعای همه‌ی ما پشت سرته. من رو نگاه کن اگر تو و خونواده ت کمکم نمی‌کردید، مطمئنم الان گوشه خیابون معتاد شده بودم. دیگه شاید هیچ وقت بچه‌هام رو نمی‌دیدم. شما نه تنها من رو بلکه یه زندگی رو نجات دادید. سرنوشت بچه‌های من رو عوض کردید. می‌دونم به خاطر من همه تون اذیت شدید ولی تحمل کردید که همیشه ممنونتون هستم. چشم‌هایش نم زد و نوشت. –روزی نیست که دعاتون نکنم. سرم را کج کردم. –اگر کاری از دستم بربیاد برای هلما هم انجام می دم. دوباره تخته را پاک کرد. –اون می گه نمی خواد رابطه ش با شماها کات بشه، می خواد باهاتون ارتباط داشته باشه، گاهی بیاد این جا یا مغازه. ابروهایم بالا رفت. –بهش بگو اصلا این طرفا پیداش نشه چون مامانم بفهمه هلما می خواد بیاد این جا کارمون زار می شه. حالا گاهی بیاد مغازه می‌بینمش. البته فعلا که بدون بادیگارد نمی‌تونم برم بیرون، حالا شاید بعدا اوضاع بهتر بشه. ساره لبخند زد و نوشت. –یعنی بخشیدینش و دیگه کاری بهش ندارید؟ پدرت رضایت می ده؟ –بابا رو نمی‌دونم ولی من که بخشیدمش. از اولم ما کاری بهش نداشتیم، اون با ما کار داشت. پس همه‌ی این حرفا به خاطر رضایت دادنه؟ مهربان نگاهم کرد و ماژیکش را روی سینه‌ی تخته تکان داد. –اگر رضایت بدید بزرگترین کمک رو بهش کردید. –علی که رضایت داده، بابامم احتمالا رضایت می ده. –خدا علی آقا رو خیر بده، هلما می گفت تو این مدت فهمیده که علی آقا چقدر اهل زن و زندگی بوده، مثل بعضی از مردا نیست که به بهانه‌ی آزادی دادن به زن فقط دنبال سوء استفاده هستن. به نظر من واقعا درست می گه. با تعجب نگاهش کردم. –این رو تو داری می گی ساره؟! باورم نمی شه. به نظرم توام خیلی عوض شدی. نوشت. –وقتی آدمای ناجور از دور آدم برن کنار انگار آدم تازه چشمش باز می شه. خود هلما می‌گفت اون میثم خان که همه فکر می‌کردیم قراره با هم ازدواج کنن بهایی شده بوده و این آخریا از هلما هم می‌خواسته که بهایی بشه. برای همین خیلی بینشون اختلاف بوده. اصلا دلیل نزدیک شدنش به هلما کلا همین بوده. مات و مبهوت فقط نگاهش کردم. بعد از کمی سکوت نوشت. –راستی من رو نمی خوای عروسیت دعوت کنی؟ لبخند زدم. –چرا که نه، حتما بیا خیلی خوشحال می شم. اتفاقا می‌خواستم بگم لعیا رو هم دعوت کنی. خندید. –اگه بدونی چند وقته شام عروسی نخوردم. لیلافتحی‌پور .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´