بخشی از کتاب:
.
بعد از حضور امام در نجف، هر چند وقت یکبار از این قبیل گلایهها به گوش امام میرسید:
آقا... چرا با دوستانتان گرم نمیگیرید؟ چرا علما را خیلی تحویل نمیگیرید؟ اینجا معمولا وقتی دو آیتالله به هم میرسند، به هم تعظیم میکنند و قدری میایستند و گپ میزنند. اما شما یک سلام و علیک معمولی میکنید و میروید...
یک بار که این جملات را شنید بدون تعارف گفت: من چهل سال است که زحمت کشیدم تا موحد شدم. حالا بیایم و مشرک بشوم و برای آقایان سجده کنم؟!
منطق امام برای خیلی ها قابل درک نبود...
.