📚 روزی شاگردی به استاد خویش گفت: «استاد می‌خواهم یکی از مهمترین خصلت‌های انسان‌ را به من بیاموزی؟» استاد گفت: « آماده شو با هم به جایی برویم.» استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آن کودکان مشغول بازی بودند، برد. استاد گفت: «خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن.» 👥 مکالمات بین کودکان به این صورت بود: «الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی! نخیر، الان نوبت توست که دنبالم بدوی! اصلا چرا من هیچ وقت نباید فرار کنم؟ و حرف‌هایی از این قبیل...» استاد ادامه داد: «همان‌طور که شنیدی، تمام این کودکان طالب آن بودند که از دست دیگری فرار کنند. آدم بزرگ نیز این گونه است؛ او هیچ‌گاه حاضر نیست با شرایط موجود روبرو شود و دائم در تلاش است از حقایق و واقعیات زندگی خود فرار کند و هرگز کاری برای بهبود زندگی خود انجام نمی‌دهد. 📚 @hooraei