آیةالحق و العرفان سیّد علی قاضی طباطبایی تبریزی
آیت اللّه شیخ عباس قوچانی میفرمود:
از لحاظ توکل احدی را مانند قاضی ندیدیم.
آن چنان مانند کوه استوار بود که مسائل مختلف اجتماعی و زندگی ابداً خم بر ابروی ایشان نمی آورد. مرحوم قاضی با آن عائله سنگین در فقری شدید به سر می برد و مدت ها خوراکش نان خشکی بود که در کاسه آب فرو می برد.
می فرمود : برزخ من در دنیا فقر است و دیگر در برزخ مشکلی ندارم و با همه این احوال می گفت: من لنگه کفش انسان های کامل هم نمی شوم.
آن فرید عصر و یگانه دوران صاحب مقام تشرف بود. خود می فرمود:
من آن عبارتی را که حضرت حجت (عج) هنگام ظهورشان میفرمایند واصحاب پراکنده می شوند می دانم! و وقتی از تشرف ایشان نزد حضرت ولی عصر(ع) پرسیدند، پاسخ داد:
« کور است چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اولین نظر نگاهش به امام زمان نیفتد!»
استاد سیّد محمد حسن قاضی نقل می کند:
روزی پشت سر ایشان راه می رفتم که شیخی آمد جلو راهشان را گرفت و گفت: از کجا معلوم این حرف های تو راست باشد؟ من می خواهم از خود حضرت ولی عصر بشنوم. آیت الله قاضی در جواب فقط گفت: خب بیا برویم تا بشنوی، در همان هنگام دیدم اثری از شهر نیست و ما در بیابانی قدم می زنیم. از دور بلندی معلوم بود که افرادی در حال رفت و آمد از آن بودند. هنگامی که نزدیک آنجا شدیم آن شیخ پشیمان شد و گفت : نه نمی خواهم! و من دیدم دوباره در همان شهر و همان کوچه هستیم.
اواخر عمر شریفش می فرمود: در سینه ام آتش است! این آتش ساکت نمی شود، دائم آب می خورد و این بیت از مثنوی مولوی را با خود تکرار می کرد:
گفت من مستسقی ام آبم کشد
گرچه می دانم که هم آبم کشد
از آیت اللّه سیّد ابوالقاسم خویی نقل است که فرمود:
در ایام وفات استاد اخلاق آقا میرزا علی قاضی، تناثر نجوم رخ داد و این به جهت رفعت مقام آن مرحوم بود. من که خودم این واقعه شگفت انگیز را با چشمان خودم دیدم، نمی توانم انکار کنم.
.
وقتی از آیت اللّه بهجت در مورد آیت اللّه سید علی قاضی پرسیدند، گریست و فرمود:
چه کنم که قلمی آن قدر قدرتمند نیست که بتواند هر چه را در مورد قاضی بوده بنویسد.
🔶 کانال ارتباطی و اعتقادی کانونهای فرهنگی هنری مساجد شهرستان تکاب.
@kanoontakab