مُــخـاطَــب خــٰاص¹²⁸
توی‌قنوت‌نمازم‌بودم پنجره‌کنار‌دستم‌باز‌بود در‌لحظه‌پنجره‌کوبیده‌شد‌به‌هم آسمون‌به‌هم‌پیچید‌و‌یه‌فریاد کشید‌و‌بعدم‌شروع‌ِاشک‌هاش‌.. _به قلم سرباز گمنام (به شرط لیاقت)