شعر مناجات و مرثیه امام رضا علیه السلام مثل آهوی کوچکی هستم بر سرِ راهِ خانه بنشستم آمدم تا بگیرد او دستم گردن خود به پنجره بستم ضامن آهوان سر گردان دست من را رها مکن سلطان دست من را گرفته ای در دست می کشانی به هرطرف سر دست دست به دامان تو شده هر دست باید اصلاً بگویمت تر دست دست تو دست حیدر و زهراست در کف تو نیاز سائل هاست من زِ درگاهتان رضا دارم عاشقم عاشق وفا دارم در حریم شما صفا دارم از سر لطفتان بها دارم مشهد تو غرورِ سینه شده سامرا، کربلا، مدینه شده سائلی رو سیاهتم آقا نوکرِ پُر گناهتم آقا آهویی در پناهتم آقا مست گوشه نگاهتم آقا دارم امید عنایتم بکنی روز محشر شفاعتم بکنی عاقبت زهر کین هلاکت کرد جگرت سوخت، چاک چاکت کرد تا جوادت رسید و خاکت کرد.. ..کفنی نذر جسم پاکت کرد بر روی خاک حجره افتادی مثل جدّت غریب جان دادی @moltames110