⭕️ بخشی از وصیت نامه سلام علیکم، در زمانی قلم به نیت وصیت بر کاغذ می لغزانم که هیچ گونه را در خود نمی بینم. وقتی به قلم رجوع می کنم، غیر از سیاهی و تباهی و معصیت چیزی نمی یابم و به همین دلیل است که از پروردگار توانا عاجزانه می خواهم که تا مرا نیامرزیده است، از دنیا نبرد. پروردگارا با گناهی زیاد از تو که لطف و کرمت را نهایتی نیست، تقاضای عفو و بخشش دارم. الهی بنده ای که تحمل از دست دادن یک دست را ندارد چگونه بر آتش دوزخ توان دارد؟ خدایا توبه ام را بپذیر و از گناهانم در گذر که غیر از تو کسی را ندارم و غیر از تو امیدی ندارم. مردم بدانید راهی را که در آن گام نهاده ایم که همانا (ع) است به اختیار انتخاب کرده و تا آخرین نفس و آخرین رمقی که به تن داریم در سنگر خواهیم ماند و به دشمن زبون کافر خواهیم فهماند که ملتی که پشتیبانش خداست و پیشاپیش در مقابل تمامی کفر خواهد ایستاد و انشاالله پیروز خواهد شد. پدر و مادر عزیزم! همان گونه که در شهادت برادرم صبر کردید و استقامت ورزیدید، اکنون نیز پیشه کنید. در حدیث است که هرگاه پدر و مادر در مرگ دو فرزندشان استقامت کنند، خداوند کریم اجری عظیم نصیبشان می کند. شما خوب می دانید که شهید عزادار نمی خواهد، می خواهد همان طور که من رهرو خون برادرم بودم شما هم با قلم و زبانتان انقلاب و امام عزیز باشید. مادر عزیزم به مادران بگو مبادا از رفتن فرزندان تان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب (س) را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود. پدر و مادر عزیز! از همسرم که امانتی است از من نزد شما خوب محافظت کنید که مونس آخرین روزهایم بود. برادران عزیز، نکند در رختخواب بمیرید، که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. مبادا در بمیرید، که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد. پدر و مادر و همسر عزیزم، مراقبت کنید آنان که پیرو خط سرخ نیستند و به او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند در زنده بودنمان که نتوانستیم در آنها اثری بگذاریم شاید در مرگمان فرجی باشد و بر وجدان بی انصافشان اثر گذارد. والسلام علیرضا موحد دانش تاریخ نگارش ۱۳۶۱/۱۱/۱۷‌ ble.im/btums_ir 🆔 @tehranbso