ضربه کاری اول به رابطه ایران-چین را حسن روحانی در سفر سال ۹۴ شی جین پینگ به تهران زد. سفری که قرار بود سه روزه و شروع روابط راهبردی دو طرف باشد، به دلیل برخورد بد با رئیس جمهور چین و شهوت دولت وقت به رابطه با غرب یک روزه شد و عملا چین دیگر حاضر به اعتماد به دولت روحانی نشد.
در انتهای دولت قبل، پروژه ارتباط با چین از وزارت خارجه گرفته شد و به علی لاریجانی به عنوان نماینده حاکمیت جمهوری اسلامی (فردی که هم با دولت و هم با بقیه بخشهای حاکمیت دارای ارتباط مناسب بود) داده شد که نتیجه این تغییر رویکرد در امضای سند همکاری ۲۵ ساله بین دو کشور منعکس شد، تفاهمنامهای که برای تبدیل شدن به انتفاع از روی کاغذ نیاز به راهبری در سطح کلان داشت.
اما ضربه دوم کاری به این ارتباط در دولت فعلی و با سپردن پرونده ارتباط با چین به محمد مخبر معاون اول رئیسجمهور اتفاق افتاد. یعنی پروندهای که برای پیشبرد نیاز به فهم استراتژیک و راهبردی از مسئله توسعه و پیشنیازهای آن داشت، به دست یکی از عملزدهترین کاراکترهای دولت افتاد.
فاجعه بعدی وقتی اتفاق افتاد که محمد مخبر هم پرونده را به علی آقامحمدی محول کرد که فاقد حداقلهای لازم فکری و اجرایی برای پیش بردن چنین پرونده مهمی است
اگر ارادهای برای ترمیم رابطه با چین حداقل در میانمدت وجود داشته باشد، اولین پیش نیاز خلع ید محمد مخبر و علی آقامحمدی و سپردن پرونده به فردی دارای حداقل سطح کاراکتر و فهم مثل مهدی صفری معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت خارجه و یا حتی فردی با نفوذ و ارتباطات مثل علی لاریجانی و البته دادن اختیارات مناسب به وی است.
«میثم ظهوریان»