🔴
#تشرف آیت الله شیخ اسماعیل نمازی خدمت آقا امام زمان عج(قسمت پنجم)
🌸آقا سپس فرمود: «رفقایت را صدا کن و فوراً سوار شوید، الان که به راه بیفتید اوّل مغرب در جریه هستید.»
✳️دوستان ما هنوز در حال گریه و انابه و توسّل و تضرّع بودند و ما را نمیدیدند، اما ما آنان را میدیدیم.
✨وقتی آنها را صدا کردم، با دیدن ما یکباره از جا برخاستند و با خوشحالی به طرف ما آمدند.
💠یکی یکی سلام کرده، دست آقا را بوسیدند. آن گاه حضرت فرمودند:
«سوار شوید و از همین راه بروید».
❄️به دوستان گفتم: «آقا راه را به من نشان دادند، سوار شوید تا برویم».
‼یکی از حاجیان به نام «حاج محمّد شاه حسینی» به من گفت: «حاج آقا! اگر راه بیفتیم ممکن است ماشین دوباره در شن ها فرو رود یا این که مجدّداً راه را گم کنیم.
🍃 بیایید پول های نذر شده را همین الان به این مرد عرب به مقداری که می خواهد بدهیم، تا زحمت کشیده تا رسیدن به مقصد ما را همراهی کند».
🌕آقا وقتی سخن حاجی مذکور را شنیدند، فرمودند:
✅«[شیخ اسماعیل] جلوی من به همة آنها بگو که نذر آنها صحیح نیست».
💥️منم گفتم «آقامیفرمایند نذر شما مرجوح است و صحیح نمیباشد...سپس کامل بازگو کردم.
🌹ههمچنین آقا فرمودند :میدانم پولی که همراه دارید کافیست وگرنه خودم به شما پول میدادم.
🌿 دیدیم نمیتوانیم آقا را با پرداخت پول همراه خود کنیم،یکباره به قلبم الهام شد آقا اهل حجاز هستند و اهل حجاز در سوگند به قرآن عقیده مندند.بهمین خاطر قرآن کوچکی از جیبم در
آورده و ایشان را سوگند دادم
☀️آقا فرمودند:چرا قسم میخوری؟به قرآن قسم نخور!باشد حالا که مرا قسم دادی با شما می آیم...
✍ادامه دارد ...
✅
@montazar