شوخی در جنگ
قبل از عملیات بدر
عبایی تدارکات بود.
عبایی روی تپه های پشت پادگان کرخه قدم می زد وعینک خود را این دست آن دست میکرد
گردان بلال یا گروهانی صبحگاهی می دویدند یا دسته ای گروهان ها ودسته ها پس از صبحگاه با دویدن وشعار های حماسی روی تپه ها حرکت می کردند عبایی روی تپه منتظر بود تا با کدام دسته یا گروهانی که خوشش می آمد برود و اکثرا با گروهان قائم که در آن زمان بیشتر شعار حماسی قشنگی میخواندند می رفت آن روز هم ما دسته ای می دویدیم همانطور که شعار می گرفتیم عبایی را که دیدم شروع کردم به شعار گرفتن که
عبایی ام عبایی همه بلند میگفتند _عبایی
عبایی ام عبایی
_عبایی
عینکت ون که آیی
_عبایی
نون و پنیر آوردی
_عبایی ،
نهار ظهر امروز
_ عبایی
چلو کباب بیاری
_عبایی
عبایی ام عبایی
_عبایی
نوشابه هم بیاری
_عبایی
غذای شوم شوه (غذای شام امشب)
_عبایی
چلو مرغ میاری
_عبایی
یادش بخیرهمه بلندجواب می دادند😍
بمناسبت هفته دفاع مقدس
راوی عبدالکریم قنبری
یاد باد آن روزگاران یاد باد