بسم الله الرحمن الرحیم
💢 خطبه ۱۳۵ 💢
این خطبه بین امیرالمومنین و خلیفه سوم عثمان بوده .
بعد از شهادت ابوذر غفاری روزی عمار گفت با تمام وجود میگویم خدا اباذر را رحمت کند .
عثمان خشمناک شد و چند ناسزا به عمار گفت و اورا تهدید به تبعید ربذه مانند ابوذر کرد.و گفت از تبعید اباذر پشیمان هم نیستم.
عمار: بخدا قسم میدانم تو قسی القلب ، پشیمان و ناراحت نمیشوی.
بخدا قسم من همنشین درندگان بیابان باشم محبوبتر است برای من تا در کنار تو عثمان باشم.
عثمان عزم جدی کرد برای تبعید عمار ، طایفه بنی مخزوم مدافع عمار ، نزد حضرت برای واسطه گری رفتند که عثمان از اینکار دست بردارد. با وجود اینکه چندین بار عمار را بقصد کشت کتک زده و ما چیزی نگفتیم.
حضرت شخصا وارد بر عثمان شد «اِتقِ الله اَبها الرجل» دست از سر صحابه پیامبر بردار هر کسی در مسیر اسلام است با او بد رفتاری میکنی. ابوذر از صلحا مسلمین در تبعید غریبانه از دنیا رفت اکنون قصد عمار کرده ای .
عثمان در جواب بی ادبی کرد که باید علی را تبعید کنم هر فسادی عمار و دیگران دارند با تحریک علی انجام می گیرد.
فرمود: اگر میتوانی اینکار را بکن تا من زنده هستم نمیگذارم
واما اینکه مرا عامل فساد و تحریک میدانی ،
بدان عملکرد خود توست که صحابی را بر علیه تو می شوزاند.. عمل خود را تغییر بده و حضرت بیرون آمد.
مغیرة بن اَخنس از یاران عثمان بعنوان گلایه نزد حضرت آمد که چرا با عثمان همراهی نمیکنی و به عثمان انتقاد داری.
مغیره و پدر او در فتح مکه از روی ترس و اجبار اسلام آوردند و از منافقان سرسخت بودند و برادر او کافر ماند و در احد بدست حضرت کشته شد . مغیره کینه عجیبی از امام بدل داشت . گفت خلیفه بر تو حق حاکمی دارد برتو ولایت دارد و خویشاوند توست.حق او را اداکن.
فرمود: دوست ندارم به عثمان اعتراض کنم مگر وقتی که حق را زیر پا می گذارد لحظه ای که سکوت جایز نیست فریاد میزنم.
عثمان باید از کار خود دست بردارد.
مغیره بی ادبی کرد و گفت اگر تو از کار خود دست نکشیدی تو را برجای خود می نشانم.
فرمود:
متن خطبه
🔷یابنَ اللعینِ الاَبتَر
ای کسی که فرزند یک انسان ملعون هستی . ( اخنس پدر او از سران فتنه) و پدر تو ابتر است.
ابتر ، دم بریده بدون فرزند، کاش هیچ فرزندی نداشت . اجاق کوری برای پدر تو بهتر بود ، تا فرزند فاسدی مثل تو باشد.
🔷والشجَرَةِ آلتی لا اَصلَ لَها ولا فَرعَ ، انتَ تکفیَنی
ای کسی که پدر تو از شجره و دودمانی بود که تو هم مثل او ، نه اصل داری، نه ریشه و میوه .
« مثلُ کلمةِ خبیثَةٕ کشجَرةِ خبیثَةٕ اجْتُثَّت مِن فوقِ الارض ما لها مِن قرار. ابراهیم - ۲۴ »
بی اصل و نسب مانند درخت بی ریشه با اندک باد از جا در می آید.
🔷انتَ تکفینی ؟
تو از اخلاق بهره ای نبرده ای
تو میخواهی مرا کفایت کنی و جلوی مرا بگیری ؟
در مقابل بی ادبی او، که حضرت را تهدید کرد .بشدت پاسخ میدهد . مادر نزاییده کسی که علی را تهدید کند. احدی جرأت تهدید ندارد تو مرا تهدید میکنی؟
🔷فوَاللهِ ما اَعَزَّ اللهُ مَن انتَ ناصِرُهُ
بخدا قسم کسی که تویاور او باشی او راهم بیچاره می کنی. عزیز نخواهد شد کسی که تو ناصر او باشی.
🔷ولا قامَ مَن انتَ مُنهِضُهُ
کسی که تو اورا سر پا نگهداری ، هیچگاه سرپا نخواهد شد.. همیشه زمینگیر است.
اصلا تو را حساب نمیکنم تو بدبختی که مدافع عثمان هستی و او هم مانند تو...
🔷اُخرُج عَنّا اَبعَدَ اللهُ نَواکَ
از نزد من بیرون شو ، هیچگاه به مقصدی که داری[نَواک] خدا تو را نمیرساند.(نفرین)
🔷ثُمَ اَبلُغ جُهدَکَ فلا اَبقَی اللهُ علیکَ اِن اَبقَیتَ
تمام تلاش و کوشش خود بکار بگیر (هر غلطی میخواهی بکن) هرگز نمیتوانی کاری پیش ببری. (یک اصطلاح و ضرب المثل است)
اگر زنده ماندی برمن رحم نکن. توانستی بیا جلوی ما را بگیر.
منظور؛ تا زنده ای از رحمت خدا بدور هستی ، پس هیچگاه نمیتوانی برای من که متصل به رحمت خدا هستم قد علم کنی.
✅هرجا امام. شخص بزرگ ، انسان حری را تهدید کردند باید با تهدید پاسخ او را داد.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr