توجه وتتمه مطلب: به این حدیث شریف نظر کن ودر آن از اول تا آخر تدبر نمای که صحت آنچه گفتیم برایت معلوم می شود، این که آنچه از ایشان (علیه السلام) صادر گشته که بر سلب علم از خودشان مشتمل است بر ظاهرش نیست، بلکه به خاطر نوعی از مصلحت از آنان صدور یافته، چنان که آن جناب (علیه السلام) دانستن جای کنیزک را از خود نفی کرد، از این جهت بوده که افرادی از اهل نفاق یا غلو در مجلس بوده اند، ویا از جهت دیگری غیر از این از جهاتی که آن حضرت می دانسته، سپس وقتی مانع بر طرف گشت آن حضرت (علیه السلام) وفور وبسیاری علم خود را توضیح داد، واین که همه چیز را می داند، وعلم غیب دارد، که به اسم خداوند -جل جلاله- سوگند یاد کرد به این که همه علم کتاب نزد اوست، واین دلالت دارد بر این که آن جناب عالم به غیب است وبه آنچه بوده وآنچه خواهد بود به جهت آنچه دانستی از آیاتی که دلالت دارد بر این که خداوند (عزَّ وجلَّ) همه آنها را در کتاب -که لوح محفوظ است - ثبت فرموده است، واین حدیث همچون سایر احادیث دلالت می کند بر علم امام به تمام آنچه در لوح محفوظ هست، از همین روی در چند زیارت وروایت از امام (علیه السلام) تعبیر آمده به: عیبة علم الله؛ مخزن علم خداوند، وبر شما باد که در کلمات ایشان (علیه السلام) جستجو وتدبر کنید تا ایمانتان بیشتر ویقینتان کامل تر شود، وتوفی از خدا است. دنباله ای از بحث در تأیید مطلب: حافظ برسی (رحمه الله) در کتاب مشارق انوار الیقین گفته: امام (علیه السلام) از چند جهت از لوح محفوظ برتر وبالاتر است: اول: این که لوح ظرف حفظ وظرف سطرها ونوشته هاست، وامام محیط بر سطرها واسرار سطرهاست، پس او از لوح افضل است. دوم: اینکه؛ لوح محفوظ بر وزن مفعول وامام مبین بر وزن فعیل وآن به معنی فاعل است، پس او به اسرار لوح داناست، واسم فاعل از اسم مفعول برتر واشرف است. سوم: این که ولی مطلق ولایتش شامل همه است، ومحیط به همه است، ولوح داخل در اشیاء می باشد، پس امام بر لوح دلالت دارد وبالای آن است، وبه هر چه در آن هست دانا می باشد.(۷۳۲) هفتاد ویکم: تکذیب کردن مدعیان نیابت خاصه از آن حضرت (علیه السلام) در زمان غیبت کبری بدان که شیعه امامیه متفقند که با فوت شیخ اجل علی بن محمد سمری (رحمه الله) وکالت منقطع شده ونیابت خاصه ختم گردیده است، شیخ سمری چهارمین تن از نواب چهار گانه است، که در زمان غیبت صغری مرجع شیعیان بوده اند، وپس از درگذشت سمری تا زمان ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نایب خاصی از آن حضرت در میان شیعیان نخواهد بود، ومرجع شیعیان در زمان غیبت کبرای آن جناب علمای عامل هستند که حافظ احکام الهی می باشند، وهر کس نیابت خاصه را ادعا کند دروغگو ومردود است، بلکه این مطلب از ضروریات مذهب امامیه است که به آن شناخته می شوند، وهیچ یک از علمای ما در این باره مخالفت ننموده است، وهمین بس که دلیل وبرهان باشد، ونیز بر این مقصود دلالت دارد آنچه شیخ جلیل رئیس المحدثین معروف به صدوق - که سید ومولایمان حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ولادت او مژده دادند- در کتاب کمال الدین روایت آورده، گوید: حدیث گفت ما را ابو محمد حسن بن احمد مکتب (رحمه الله) گفت: در سالی علی بن محمد سمری (رحمه الله) وفات یافت من در مدینة السلام (بغداد) بودم، چند روز پیش از فوت او نزدش حضور یافتم، پس او برای مردم توقیعی بیرون آورد که صورت آن چنین بود: بسم الله الرحمن الرحیم، ای علی بن محمد سمری، خداوند پاداش برادرانت را در فقدان تو بزرگ فرماید، که تو از این تاریخ تا شش روز دیگر خواهی مرد، پس امر خود را فراهم ساز، وبه کسی وصیت مکن که پس از فوت تو جانشینت شود که همانا غیبت دوم واقع شد، وظهوری نخواهد بود مگر به اذن خداوند (عزَّ وجلَّ) وآن بعد از طولانی شدن مدت وقساوت دل ها وپر شدن زمین از جور وستم خواهد بود، ودر شیعیان من کسی یا کسانی خواهد آمد که مدعی شود مرا مشاهده می کند، آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی وصیحه آسمانی ادعای مشاهده کرد دروغگوی تهمت زننده است، ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.