روایتی شنیدنی✍ مادر شهید: خوابش را دیدم به او گفتم: آقا رضا رفتی و من را تنها گذاشتی بی وفا منم ببر💔 گفت: مامان مگه دست منه؟ گفتم: اره، من می دونم دستِ توست دستت بازه ما (مادر، فرزند) خیلی با هم شوخی می کردیم به شوخی دست هایش را باز کرد گفت بیا دستم بازه چی کار می تونم بکنم وقتی دستش را باز کرد...... •ادامه در کانال سنجاق شده📌 _ •بـا حضـور گرم خـانواده شهید👇 ❥¦@shahidrezahajizadeh_95¦❥