البته بحث هایی در بررسی نسبت دین با حکومت، قابل ارائه است وباید ادله کسانی را که می گویند دین در حوزه حکومت نقشی ندارد، بررسی کرد(۳۵). عقیده ما این است که همه مذاهب اسلامی - اعمّ از شیعه، سنّی، معتزلی، اشعری وحتّی خوارج موجود؛ یعنی به دولت - به عبارتی به حکومت وامامت اعتقاد دارند. در کتاب های اهل سنّت دلایلی کافی وجود دارد که این موضوع را ثابت می کند.
ولایی بودن
از پرسش های دیگر درباره حکومت مهدوی، ساختار وشکل حکومت است.
آیا ساختار حکومت حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) متفاوت از حکومت های دیگر است؟ آیا یک ساختار کلی وثابتی دارد که فراتر از زمان ومکان وشرایط مختلف است؟ کسانی که به این پرسش پاسخ مثبت داده اند، برای اثبات آن، دلایل عقلی ونقلی ارائه کرده اند. دلیل عقلی آن، بسیار روشن است که ولایت اولا وبالذات مخصوص خداوند است، زیرا توحید در آفریدگاری وپروردگاری خداوند تقاضا می کند که کسی جز او بر انسان وجهان ولایت نداشته باشد. بنابراین، اگر کسی بخواهد به عنوان والی وزمام دار، رهبری امور جامعه بشری را عهده دار شود، باید ولایت او الهی وبه اراده ومشیت خداوند باشد واین از مسائل بدیهی است:
﴿...إِنِ اَلْحُکمُ إِلاّ للهِ...﴾(۳۶)؛
... حکم تنها از آن خداست....
نظام ولایی با وصف انتصابی بودن رهبر معرفی می شود؛ یعنی خدای متعال پیغمبر را گزینش می کند واز طریق او، جانشین اش - که امام باشد - تعیین می شود. این مسئله در حدیث غدیر واحادیثی(۳۷) دیگر درباره ولایت امیر المؤمنین (علیه السلام) بیان شده وبی تردید مسئله ولایت فقیه نیز در امتداد اینها قرار می گیرد.
بنابراین، حکومت جهانی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) نیز با اراده الهی است که مشروعیت می یابد، نه اراده مردمی، زیرا اگر منشأ مشروعیت اراده الهی نباشد، گزاره غلطی را ارائه داده ایم وچنانچه اراده الهی بعد از اراده انسان باشد، اراده خداوند، تحت تأثیر اراده انسان قرار می گیرد ودر این صورت نیز سخنی به دور از منطق گفته ایم. هم چنین اگر بگوییم هر دو اراده در عرض هم دخالت دارند، این هم جز شرک، به جایی منتهی نمی شود. در نتیجه خواهیم پذیرفت که اراده الهی، منشأ اصلی مشروعیت حکومت ورهبری است وچنین حکومتی است که در نبوّت وامامت تجلّی یافته است.
البته این واقعیت نیز وجود دارد که مشروعیت، همیشه با عنصری به نام مقبولیت اکثر مردم یک جامعه گره می خورد، تا بتواند تعین وتجسّم پیدا کند.
سخن امام علی (علیه السلام) در «خطبه شقشقیه» گویای این مسئله است:
لو لا حضور الحاضر وقیام الحجّة بوجود الناصر وما اخذ الله علی العلماء ألاّ یقارّوا علی کظّة ظالم، ولا سغب مظلوم، لألقیت حبلها علی غاربها...(۳۸)؛
اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود ویاران، حجّت را بر من تمام نمی کردند واگر خداوند از علما عهد وپیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستم گران وگرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان انداخته و....
یعنی من تا امروز که یاوری نداشتم، برای حضور نیافتن در صحنه مدیریت سیاسی جامعه، عذر داشتم، ولی اکنون با حضور مردم، دیگر عذری ندارم. این همان بیعت است که در آیات وروایات بیان شده ودر فرهنگ سیاسی تشیع منزلت یافته است.
در نظام ولایی، جایگاه ونقش مردم نیز روشن است، اما این که چه تعبیری باید از آن داشت، دقت بیشتری می طلبد.
برخی صاحب نظران در امور سیاسی وحکومتی، از آن به «مردم سالاری دینی» تعبیر کرده اند که این خود، تفسیرهای متفاوتی دارد.
🌹🌏🌹🌍حکومت صالحان
در این که حکومت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) برای گسترش عدل ورهایی مستضعفان از دست مستکبران است، تردیدی نیست..............
💫🍃💫🍃💫 ادامه دارد