🏴 وامُحَمَّداه، صَلّیٰ عَلَيكَ مَليكُ السَّماءِ، هٰذَا حُسَینٌ بِالعَراءِ مُرَمَّلٌ بالدِّماءِ مُقَطَّعُ الأعضَاءِ، وَاثَکلاه وَبَنَاتُكَ سَبَایَا...
بوی تو دارد این بدن، اما
نقشی از تو در آن نمیبینم!
خواندهای تو مرا کنار خودت
از تو اما نشان نمیبینم!
من صدا میزدم: حسین... حسین
تو "اُخَيَّ إلَيَّ" میگفتی
من فدای صدای محزونت
ای گل من چرا به خون خفتی؟
ای تن بیسر رها در خون
تو حسینی؟ تویی برادر من؟!
باورم نیست ای تن بیسر!
تو حسینی؟ عزیز مادر من؟!
این تویی سایۀ سر زینب
که روی خاک ماندهای بیسر؟
این تویی جان حیدر و زهرا؟
این تویی نور چشم پیغمبر؟
هرچه در پیکر تو مینگرم
اثری از حسین پیدا نیست!
زینت شانههای پیغمبر
جای تو روی خاک صحرا نیست
آتشی در دلم بهپاست حسین
پیرهنْ کهنهات کجاست حسین؟!
تن تو مانده روی خاک، ولی
سر تو روی نیزههاست حسین
دارم از غصۀ تو میمیرم
پارهپاره چرا شده بدنت؟
هرچه میگردم ای برادر نیست
جای یک بوسه در تمام تنت!
دیدم از دور میزدند تو را
این شیاطین بهقصد قرب خدا
دمبهدم بر سر تو میبارید
تیر و تیغ و سنان و سنگ و عصا
دیدمت نیمهجان و لبتشنه
من بمیرم برای غربت تو!
تکیه بر نیزهای شکسته زدی
قامتم خم شد از مصیبت تو!
من بمیرم! سر تو را بردند
کفش و انگشتر تو را بردند
اسبهایی که تازه نعل شدند
بخشی از پیکر تو را بردند
▪️▪️▪️؛
حَرَمت پر شد از حرامیها
در حرم هرچه بود غارت شد
قسمت تو شهادتی جانکاه
قسمت خواهرت اسارت شد...