✍ جوشن که به انتهایش نزدیک می‌شود ... وحشتی گُنگ، هر جانِ بیداری را احاطه می‌کند! اینهمه اِســم ... یکسو مَن و این جانِ کوچک و ناتوان ...یکسو و جاده‌ای پیچ در پیچ و پُر از گردنه‌های مخوف، سوئی دیگر !