خداوند همتايانى برمى‏گزينند و آنان را مانند دوستى خداوند دوست مى‏دارند" (ایه 165 سوره بقره) پرسيد. فرمود: ايشان به خـدا اوليـاء فـلان و فـلانـنـد (عمر و ابابكر) كـه آنـهـا را پـيـشواى خود گرفتند، نه آن امامى را كه خدا پـيشواى مردم قرار داده . بدين جهت خدا فرموده است:  كاش آن كساني كه ستم مى كنند مى دانـسـتـنـد كـه وقتى عذاب را مشاهده كنند، توانائى يكسره براى خداست و عذاب خدا بسيار سـخـت است ، در آن هنگام پيشوايان از پيروانشان بيزارى جويند، و عذاب را مشاهده كنند، و همه دست‏آويزها و پيوندها از آنان بريده شود. و آنان كه پيروى كردند، گويند: كاش براى ما بازگشتى [به دنيا] بود تا ما هم از آنان بيزارى مى‏جستيم، همان گونه كه آنان از ما بيزارى جستند. خدا اين گونه اعمالشان را كه براى آنان مايه اندوه و دريغ است به آنان نشان مى‏دهد، و اينان هرگز از آتش بيرون آمدنى نيستند. (آیات 165-167 سوره بقره) امام باقر عليه السلام فرمود: اى جابر! ايشان به خدا پيشوايان و پيروان ايشانند. (اصول كافى جلد 2 صفحه 202 روايت 11) 15) شیخ مفید از طریق اهل سنت به اسناد خویش از محمد بن سائب و او از کلبی نسابه نقل نموده که گفت: هنگامی که امام صادق علیه السلام به عراق آمده و در منزل حیره اقامت گزیدند. ابوحنیفه به محضر آن حضرت شرفیاب شده و در مورد مسائلی از حضرت سوال نمود که از جمله آنها این بود: فدایت شوم امر به معروف چیست؟ فرموند: ای ابا حنیفه ! معروف نزد اهل آسمان و زمین, امیرالمومنین علیه السلام است. عرض کرد: فدایت گردم منکر چیست؟ فرمود: منکر آن دو نفر هستند که در حق او ظلم کردند و خلافتش را غصب کردند و مردم را بر او مسلط نمودند. عرض کرد: پس این که می بینیم مردم معصیت می کنند و آنها را نهی از معاصی می نماییم چیست؟ فرمود: آن امر به معروف و نهی از منکر نیست بلکه (آنچه که گفتم) خیری است مقدم بر آنچه که تو می گویی. (غایة المرام علامه بحرانی ص257) 16) سعد بن عبدالله اشعری از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سوال کرد: آیا آن دو نفر از روی رغبت اسلام آوردند یا از روی اجبار و اکراه ؟  حضرت امام مهدی عج فرمودند: آن دو نفر برای طمع (در قدرت و حکومت) مسلمان شدند. زیرا با یهودیان سر و کار داشتند و از آنها شنیده بودند که بنابر آنچه در تورات و کتب آسمانی و پیشگویی هایی که درباره حضرت محمد شده به آن دو گفته بودند: همانا پیامبر اکرم ص بر عرب چیره و غالب میگردد مانند غلبه بخت النصر بر بنی اسرائیل. پس هنگامی که رسول خدا ص امر به نبوت خویش را اظهار فرمود. این دو به طمع این که بعد سامان گرفتن امر و خاطر جمعی و استقرار حکومت اسلام از طرف پیامبر ص اداره بخشی از بلاد به آنها واگذار شود. شهادتین را بر زبان جاری کردند. ولی هنگامی که از آن خیال مایوس شدند با همفکران خود در شب عقبه نقشه کشیدند و چهره های خود را پوشاندند و مرکب پیامبر اکرم ص را بعد از آن که به بالای گردنه رسید رَم دادند که سقوط کند و پیامبر اکرم ص نابود شود. ولی خداوند آن حضرت را از کید و حیله آنها حفظ فرمود و آنها موفق به کاری نشدند... (احتجاج طبرسی ج2ص465) 17) فضیل بن رسان از امام باقر علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند: مثال ابوبکر و پیروانش مثال فرعون و فرعونیان است و مثال امام علی علیه السلام و شیعیانش مثال موسی علیه السلام و پیروانش است. (بحارالانوار ج30 ص383) 18) امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که ذره ای از محبت اولی و دومی را به دل داشته باشد استحقاق بهشت ندارد. (تفسیر عیاشی ج1ص156 – بحارالانوار ج30ص215) 19) عیاشی در تفسیر خود به اسناد ابی بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده است:هنگامی که قیامت بر پا میشود. ابلیس را در هفتاد قید و هفتاد زنجیر می آورند(قید را در پا و زنجیر را به دست و گردن می زنند.) و زفر (عمر) با صد و بیست قید و صد و بیست زنجیر است. ابلیس به زفر (عمر) می نگرد و می گوید: این کیست که خدا عذابش را چندین برابر کرده در حالی که من همه خلق را گمراه کرده بودم؟ گفته می شود: این فرد زفر (عمر) است. می پرسد: چرا سزاوار چنین عذابی شده است؟ در جواب او می گویند: به خاطر سرکشی و طغیان بر امیرالمومنین علیه السلام. ابلیس به زفر (عمر) می گوید: وای بر تو. آیا ندانستی خدا مرا به سجده آدم امر کرد, من عصیان نمودم و سجده نکردم و از خدا خواستم مرا بر محمد و اهل بیتش علیهم السلام و شیعیان تسلط دهد. خدای مرا اجابت نکرده و گفت: قطعاً تو را بر بندگانم تسلّطى نيست، مگر بر گمراهانى كه از تو پيروى مى‏كنند. (اعراف/42) 20) ابن بکیر می گوید: با امام صادق علیه السلام از مدینه به سوی مکه عازم بودیم در منزلی به نام عسفان پیاده شدیم و از کنار کوه سیاه ترسناکی که درسمت چپ جاده واقع شده بود می گذشتیم. به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ای پسر رسول خدا ص ! چقدر این کوه ترسناک است من در میان راه مانند این ندیدم. حض