تفکر و وحدتِ نفسانی در قوا :
با تفکر در نفس، می یابید که... هیچ یک از قُوا(بینایی،شنوایی،لامسه و...)از نفس،گسیخته(جدا) نیست. شما نمی توانید قوه ی شامّه را از نفس جدا کنید. اصلا قوه بودنِ قوه در گرو نفسانیتِ نفس است، یعنی چون نفس در این قوا هست و بر آن ها تسلط دارد، قوا، قوایند. از طرف دیگر نمی توانید بگویید که نفس یعنی قوه ی باصره...نمی توان گفت که نفس یعنی قوه ی لامسه، با این که نفس در قوه ی لامسه وجود دارد؛ چون آن که گرداننده ی قواست، نفس است و بدون آن هیچ کدام از قوا نمی توانند کاری انجام بدهند.
نفس، عینِ قواست، اما نه یک قوه ی خاص، چون نفس را وحدتی است که در تمام کثراتِ( تعددِ) قوا ظهور کرده است. در همه هست و با همه هست اما هیچ کدام نیست؛ "هُوَ مَعَکُم أیْنَ ما کُنْتُمْ".
این یک معیّتِ "قیّومیّه" است که قَوام و ایستادگیِ تمام قوا به نفس است. تا نفس هست، این ها هم هستند. اما اگر برای یک آن، نفس نباشد، هیچ کدام از قوا نخواهد بود.
شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی
#تفکر