✨بســــــــــــــم الله الرحمن الرحیم✨ ⚡️حکایات وحکمتها 💠امام صادق علیه السلام روایت می‌کند: ✍ دلقکی بیکار در مدینه بود که اهل مدینه از دلقک بازی و سخنانش به خنده می‌آمدند. روزی به مردم گفت: این مرد مرا خسته و درمانده کرد (منظورش حضرت علی بن الحسین علیه السلام بود). آن گاه به مردم خطاب کرد که هیچ کاری از کارهای من او را به خنده نیاورده و به ناچار باید ترفندی به کار گیرم تا او را بخندانم! امام ششم علیه السلام می‌فرماید: روزی علی بن الحسین علیهما السلام در حالی که دو نفر از غلامانش او را همراهی می‌کردند از منطقه ای عبور می‌کردند، آن دلقک به سوی حضرت آمد و ردای مبارکش را از پشت سرش ربود، دو خدمتکار حضرت او را دنبال کردند و ردا را از دستش گرفته به جانب حضرت آوردند و به دوش مبارکش انداختند. حضرت در حالی که خود را از چشم انداز آن دلقک پنهان می‌داشتند و دیده از زمین برنمی گرفتند به دو خدمتکارش فرمودند: این چه اتفاقی بود که رخ داد؟ گفتند: مردی دلقک است که مردم مدینه را می‌خنداند و از این راه نان می‌خورد! امام فرمود: به او بگویید وای بر تو! برای خدا روزی است که در آن روز، بیکاران و بیعاران زیان می‌کنند. 📚برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان _؏َـجِّـلْ _لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❣ @montazeranzohour_313