بعد از حضرت آدم چه کسی به پیامبری رسید؟ بعد از حضرت آدم فرزندش «شیث» جانشین پدر شد. نام او نزد خداوند «هبة الله»‌ است که در ادامه توصیح آن خواهد آمد. او میان ما مشهور به «شیث بن آدم» است. به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ شیث سومین فرزند حضرت آدم علیه‌السلام بود و بعد از فوت پدر جانشین وی شد. در منابع آمده است که حضرت آدم فرزندان زیادی داشت.[1] طبری، مورخ مشهور آورده است که حضرت حوا صد و بیست شکم برای حضرت آدم فرزند به دنیا آورد که برخی از زایمان‌های وی دو قلو بوده است.[2] در روایتی از امام محمد باقر (ع) آمده است: آدم (ع) بعد از کشته شدن هابیل، بسیار گریست و به درگاه خداوند شکوه کرد. خداوند به او وعده پسری داد تا جای هابیل را بگیرد. آن گاه به او فرزندی عطا کرد که آدم او را «شیث» نام گذاشت. خداوند به آدم وحی کرد: «این پسر بخششی است از جانب پروردگارت، پس نام او را «هبة الله» بگذار» و آدم (ع) نیز چنین کرد.[3] تولد او در 130 سالگی حضرت آدم و پنج سال پس از قتل هابیل اتفاق افتاد.[4] آدم به هنگام وفات، مأمور شد شیث را جانشین و وصی خود معرفی نماید. او نیز تمامی فرزندان خود را جمع نمود و شیث را به جانشینی خود منصوب نمود.[5] حضرت آدم (ع) پس از حدود هزار سال از جهان برفت و شیث را وصى خود گردانید. قابیل که از این موضوع مطلع شد، نزد شیث آمده. او را تهدید کرد و گفت: سبب این که من برادرت هابیل را کشتم، همین بود که او مقام وصایت پدر را داشت و براى آن که فرزندان او به بچه هاى من در آینده فخرفروشى نکنند، من او را کشتم. اکنون تو نیز اگر جایى اظهار کنى که مقام وصایت پدر به تو رسیده، تو را نیز خواهم کشت و همان گونه که ابن اثیر و طبرى نقل کرده اند و در احادیث نیز آمده، خود آدم نیز به شیث سفارش کرد که علم خود و مقام وصایت را که پدر بدو داده بود از قابیل پنهان دارد مبادا همان گونه که او به هابیل حسد برد، به وى نیز حسد برده و در صدد قتل او بر آید.[6] به همین دلیل شیث پیوسته در حال ترس و تقیه به سر مى برد. خداوند تعالی شیث را به پیامبری برگزید و پنجاه صحیفه بر وی نازل کرد تا به وسیله آنها مردم زمان خود را که همگی از نوه ها و نوادگان آدم ابوالبشر (ع) بودند به توحید و یگانگی خدا دعوت نماید.[7] مسعودى گفته است که بیست و نه صحیفه بر شیث نازل شد که در آن ها تهلیل و تسبیح بود. برخی گفته اند: اولین کسى که بعد از رحلت آدم (ع) به مقام شامخ پیامبرى نائل آمد، شیث (هبة الله) بود. او وصى و جانشین آدم شد و امانت هاى الهى و صحیفه هایى که جانب خداوند نازل شده و جمعا بیست و یک صحیفه بود، دریافت و جمع آورى و منظم نمود و سپس به نشر آن تعالیم و هدایت و راهنمایى فرزندان آدم که رفته رفته جمعت قابل ملاحظه اى را تشکیل می دادند کمر بست. از میان آثار به جاى مانده از آن صحیفه ها، این صحیفه است که خداوند به آدم وحى فرستاد که؛ من تمام نیکى ها و سعادت ها را در چهار کلمه براى تو بیان می کنم. آدم پرسید: آن چهار کلمه کدامند؟ خطاب آمد: کلمه اول از آن من، کلمه دوم از آن تو، کلمه سوم میان من و تو و کلمه چهارم میان تو و مردم. آنکه از آن من است اینست که مرا بپرستى و شریکى براى من قرار ندهى. آنکه از آن تو است آنکه در برابر کارهایى که مى کنى، آنچه را که بیش از هر چیز به آن نیازمندى، به تو پاداش دهم. آنکه میان من و تو است: از تو دعا کردن و خواستن و از من اجابت و پذیرفتن و بالاخره آنکه میان تو و بندگان من است این است که: براى مردم دوست بدارى آنچه براى خودت دوست دارى. آدم پس از گذرانیدن عمرى طولانى، احساس کسالت و ناتوانى کرد. به فرزندش شیث گفت: پسرم، زمان مرگ من نزدیک شده و اینک من مریض و ناتوانم و خداوند به من دستور داده که تو را وصى خود قرار دهم و ودیعه هاى او را به امانت نزد تو بگذارم، اینک وصیت نامه من که شامل آثار علمى و نام بزرگ خداوند می باشد، زیر سر من است. وقتى من از دنیا رفتم آن را بردار و کسى را نیز از آن مطلع مکن. در وصیت نامه من تمام مسائلى که به آن نیازمند شوى، چه در امور دینى و چه در مسائل دنیوى ثبت و ضبط شده است. پسرم، در این لحظات که بیمارى و رنج بر من غلبه کرده، میل دارم از میوه هاى بهشتى، تناول کنم. از دامنه کوه بالا برو و هر یک از فرشتگان را دیدى سلام مرا به او برسان و بگو: پدرم مریض است و از شما میخواهد کمى از میوه هاى بهشتى براى او هدیه بفرستید. شیث به ارتفاع کوهستانى که در آن منطقه بود، بالا رفت تا براى پدر، میوه اى به دست آورد. در بین راه جبرئیل را با گروهى از فرشتگان دید، جبرئیل بر او سلام کرد و پرسید: کجا میروى؟ گفت: پدرم مریض شده و از من خواسته است مقدارى از میوه هاى بهشتى، از فرشتگان به رسم هدیه بگیرم و اینک براى این منظور به کوه آمده ام. جبرئیل گفت: خداوند به تو صبر و اجر عنایت کند پدرت چشم از جهان پوشید و به عالم ابدى پیوست. آنگاه همگى کنار ج