🏴همین روزها.... ▫️باران غم 🔹اینکه امام سجاد علیه السلام الشام الشام الشام می فرمایند، به سبب اسیری بانوان حرم است که در این اسارت حریم محترم حرم شکسته می شود . مرگ، برای آزادیخواهان یک عادت است و کرامتشان در شهادت. شوق آزادانه و کریمانه مُردن به شوقمندی نوزاد نسبت به سینه و شیر مادر می ماند . پدرشان هم در خطبه هاو گفتارهایش بارها فرموده بود. مرگِ در بستر را عار میدانند و شهادت افتخار. رنجمویهء آن حضرت از آن است که چشمانی ناپاک در مجلسی ناپاک و با حضور ادمیزادگانی ناپاک بانوان حرم را ببینند. بانوانی که آفتاب حسرتِ دیدنشان را به دل داشت ، آنجا آن جای نجس و پلشت بایستند، و میمونی اموی به قصد خریدن برده به تماشا برخیزد. این ، فراتر از تحمل و شکیبایی است. 💥پیش تر از آن ، وقتی که ندای هل من ناصرِِ ینصرنی از گلوی مقدس مولا در سرزمین کربلا پیچید ، و پس از آن برای وداعِ واپسین ،خواهر صبور را فراخواند، سخت گریست. این گریه برای همین رنج بزرگ اسارت است . در تاریخ عاشورا چنین روایت شده است: 💔حضرت امام حسین علیه السلام با چشمانی بارانی خواست که با بانوان حرم وداع کند. خواهرش زینب سلام الله علیها او را دید و گفت: برادرجان ، خدا دیده ات را هرگز مگریاند! سیدالشهدا علیه السلام فرمودند: "کیف لا ابکی و عمّا قلیل تساقون بین الأعداء" یعنی: چگونه نگریم با این که پس از اندکی شما خانواده و خاندانم بین دشمنان به اسارت می روید. 💥روشندلان عرصهء تولی و تبری دردناکترین روضه را این میدانند : " و دخلت زینب علی یزید فی مجلسه .... یعنی: حضرت زینب وارد مجلس یزید شد... " با همین جمله عمری گریستند. همین جمله ای که تصورش سیدالشهدا علیه السلام را میگریاند و خاطره اش شعلهء آه از نهاد سیدالساجدین سلام الله علیه برمی آورد... 📗فرهنگ‌جامع سخنان امام‌ حسین‌ علیه‌السلام ، ص ۵۴۶ @montzeran