🔥 امان نامه از دوزخ ⚫️ سليمان اعمش گفت من در كوفه بودم همسايه اى داشتم كه باهم رفت وآمد داشتیم؛ یک شب جمعه نزد او رفتم و گفتم: دربارۀ زيارت علیه السلام چه عقيده اى دارى؟ ▪️گفت: بدعت است؛ هر بدعتى گمراهى و هر شخص گمراهى اهل جهنم خواهد بود. 🔴 اعمش گويد: خشمناک از نزد او خارج شدم؛ پیش خود گفتم: فردا نزد او ميروم و مقدارى از فضائل و مناقب علیه السلام را برايش شرح ميدهم. ◼️ روز بعد درب منزلش رفتم و دق الباب نمودم زوجه اش گفت: شوهرم اول شب به حسين علیه‌السلام رفته است. ‼️ تعجب کردم او که دیشب زیارت را بدعت میدانست! 📿 به دنبال وی رفتم و ديدم در حال سجده، دعا، گريه، توبه و استغفار است! ⁉️ چون سر خود را برداشت و مرا ديد، من به او گفتم: تو ديروز می‌گفتى زيارت حسين بن علی علیهماالسلام و هر بدعتى گمراهى و هر شخص گمراهى در دوزخ خواهد بود؛ ولى امروز آمده اى و او را زيارت ميكنى!؟ 📛 او گفت: اى سليمان مرا ملامت مكن؛ زيرا معتقد به اهل بيت رسول خدا صلی الله علیه وآله نبودم تا اينكه ديشب خوابى ديدم كه مرا دچار هول و ترس كرد. ⁉️ گفتم: چه خوابى ديدى!؟ ❇️ گفت: مرد جليل القدرى را ديدم که اين قدرت را ندارم كه عظمت جلال و جمال و بهاء و كمال او را شرح دهم؛ او با گروههائى بود كه در اطرافش بودند. در جلوی او سوارى بود كه تاجى نورانی بر سر داشت؛ من به يكى از خدامان او گفتم: اين شخص كيست؟ گفت: حضرت صلی الله علیه وآله است. ▪️گفتم: آن شخص ديگر كيست؟ 🔅 گفت: علیه السلام است كه و جانشین وى می‌باشد. ✨ پس از آن به دقت نظر كردم و ناقه اى از ديدم كه هودجى از نور بر پشت آن بود؛ در ميان آن هودج بود؛ آن ناقه در بين آسمان و زمين پرواز می نمود. ▪️من گفتم: اين ناقه از كيست؟ 🔅 گفت: از سلام الله علیها و زهرا علیهاالسلام است. ▪️گفتم: آن دیگری كيست؟ گفت: علیهماالسلام می‌باشد. ▪️گفتم: اینان باهم به كجا می‌روند؟ گفت: براى زیارت علیهماالسلام كه در شهيد شده است. 📜 سپس من متوجۀ هودج فاطمۀ زهرا سلام الله علیها شدم؛ ناگاه ديدم رقعه هائى از آسمان فرو می‌ريزد كه در آن چيزى نوشته شده بود. ▪️پرسیدم: اين رقعه ها چيست؟ ⚠️ گفت: اين رقعه ها اى است از دوزخ براى زوارى كه به زيارت امام حسين علیه السلام می‌روند. 🚫 هنگامى كه من خواهان يكى از آن رقعه شدم به من گفت: تو میگوئى زيارت قبر امام حسين علیه السلام بدعت است؛ تو اين رقعه را به دست نخواهى آورد مگر آن موقعى كه حسين علیه السلام را كنى و به و آن حضرت معتقد شوى. 💡من در حال اضطراب از خواب بيدار شدم و در همان لحظه به قصد زيارت مولايم امام حسين علیه السلام خارج شدم. اى سليمان! من كردم و از قبر حسين بن علی علیهماالسلام جدا نمیشوم تا روح از بدنم مفارقت نمايد. 📚 مزار، مشهدی، ص۳۳۰؛ تسلیة المجالس، ج۲، ص۵۲۳؛ المنتخب، طریحی، ص۱۹۰. ◼️ ◾ بخدا قسم که زینب، نکند هنوز باور که تنت به کربلا و، سر توست روبرویم 🍀 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🍀