. هدفم از پیام بالا☝️ یک مطلب مهم است! من با گریه‌ها و دعاهای سحر پدرم بیدار میشدم، همیشه با خود فکر می‌کردم که این خدایی که او می‌خواند و اینگونه با او سخن می‌گوید کیست؟! چه می‌شود که یک انسان را از خواب شیرین شب بیدار می‌کند و در سوز زمستان وضویش می‌دهد و در آغوش خود می‌کشد💚 حتماً معشوق گرانبهایست! حتماً او زیباتر از خواب است (علاقه مندی) حتماً او لایق‌تر از همه چیز است! حتماً او ثروت و قدرت مطلق پدر من است و اینکه حتماً اگر او یک روز نباشد پدرم متلاشی می‌شود و تمام داراییش را از دست خواهد داد(خوف) آری پدرم یک عاشق بود، عاشقی که آنی جرات جدایی از معشوق را نداشت! و این نیروی محرکی بود که او را در موعد مقرر بی تاب می‌کرد و برای ایستادن در مقابلش مهیا می‌ساخت💚 باور می‌کنید حتی یک بار از من برای خواندن نماز درخواستی نکرده بود؟! و من فقط و فقط یک کار انجام دادم من عاشقِ معشوق بی‌بدیل او شدم و آنی جرأت جدایی از او را ندارم🍃 .