🌹دوبیتی های کبود دو چشم من دو چشمه نه ، دو رود است/ بریز ای اشک ! هنگام فرود است/ به یاد درد و داغِ یاس یاسین/ دوبیتی های من رنگ کبود است 🌹 زمزمه ی زینب فرشته ، محو در چشمِ تَرَم بود/ به روی شانه ی غم‌ها ، سرم بود/ حیاطِ کوچک ما شد پر از دود/ و پشت در صدای مادرم بود 🌹 خطبه در مسجد دلش از مِهر مولا منجلی بود/ همیشه اولین یار ولی بود/ طنین خطبه‌اش در مسجد آن روز / برنده ، مثل شمشیر علی بود 🌹 نگین از اول در کمینِ گل نشستند/ امیرِ بت شکن را دست بستند/ نگینِ خاتم پیغمبران را / سران فتنه ، پشت در شکستند 🌹 غم‌های علی بنال ای دل! که میل ناله دارم/ به دشتِ سینه باغ لاله دارم/ خدایا شاهدی تا آخر عمر/ غمِ زهرایِ هجده ساله دارم 🌹 خداحافظی جهان شد غرق حسرت از ملالم/ زمین و آسمان گرید به حالم/ مرا کُشتی در آن ساعات آخر/ که می‌گفتی : حلالم کن حلالم 🌹 وصیت نامه گلی که عطر یاسین همدمِ اوست/ جهان در حیرت از عمرِ کمِ اوست/ مپرسید از در و دیوار و آتش/ وصیت نامه اش شرح غمِ اوست 🌹 فقط باچاه گلی را باغبان پنهان به گِل کرد/ که گُل‌های بهشتی را خجل کرد/ پس از هجران آن محبوبِ عالم/ فقط با چاه باید درد دل کرد ✍محمد جواد غفورزاده "شفق"