قورگورو یا کانباغه!؟.mp3
2.43M
💠 قورباغه به کانگورو گفت: من و تو می توانیم بپریم. پس اگر با هم ازدواج کنیم، بچه مان می تواند از روی کوه ها بپرد و ما می توانیم اسمش را «قورگورو» بگذاریم. 🔹 کانگورو گفت: "عزیزم" چه فکر جالبی! من با خوشحالی با تو ازدواج می کنم، اما درباره قورگورو، بهتر است اسمش را بگذاریم «کانباغه». 🔸 هر دو بر سر «قورگورو» و «کانباغه» بحث کردند و بحث کردند و نتیجه ای نگرفتند. آخرش قورباغه گفت: برای من نه «قورگورو» مهم است و نه «کانباغه». اصلا من دلم نمی خواهد با کانگوروی لجبازی مثل تو ازدواج کنم. کانگورو گفت: چه بهتر. 🔺 قورباغه دیگر چیزی نگفت. کانگورو هم رفت. آن ها هیچ وقت ازدواج نکردند، بچه ای هم نداشتند که بتواند از کوه ها بپرد. چه بد، چه حیف که نتوانستند فقط سر یک اسم توافق کنند. 🔻 این قصه زیبا از شل سیلور اشتاین مفهوم جالبی دارد. «پتانسیل موجود برای دستاوردهای بزرگ، قربانی اختلاف نظرهای کوچک می شود.» ⭕️ ادامه این داستان عبرت آموز رو می تونید از زبان استاد مصطفوی بشنوید. https://btid.org/fa/news/203638 📎 📎 📎 ✅ آیدی دریافت سوالات👇 @pasokhgo313 🔰 مرکز جامع مشاوره و خانواده ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ 🆔 @moshaver41 ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝ 🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org