📕پرسش 3⃣6⃣2⃣1⃣ _______ ♦️سلام وقت شما بخیر بنده پنج سال پیش با ازدواج کردم که از یک داره و نزد مادرش هست.اوایل که ازدواج کرده بودیم ارتباطم با فرزندش خوب بود داشتم و روزهایی که به خانه ما می اومد با جان و دل ازش پذیرایی میکردم . ♦️بچه هفت ساله بود و هروقت به خونمون می اومد بیش از حد در مورد زندگی خصوصی ما داشت مثلا میگفت این لباسی که تنت هست کی خریده؟یا کدوم وسیله رو بابا خریده ؟گاز فر قیمتش چند بود ؟در حالیکه هزار تومنی رو نمیشناخت .من به حساب میذاشتم . ♦️مادرش به دلیل عاشق فرد دیگری شد و طلاق کرده و پایان عده با اون مرد ازدواج کرد.اما سرش تو زندگی من بود .کار به جایی رسید که جلوی پدرش از من میگرفت میگفت خاله چقدر دندونت درازه...یا چقدر پاهات پیره ...در نبود پدرش با من خوب بود اما وقتی می اومد تمام روزانه ام رو به پدرش میداد اینکه با کی تلفنی حرف زدم چی گفتم کجا نشستم یا حتی قضا شدن نمازم رو بهش میگفت ... ♦️بخاطر رفتارهاش و عکس العمل های گاه و بی گاه شوهرم ازش شدم .با اینکه الان هم مرتب منو با مادرش میکنه .من و همسرم عاشق همیم و یه دختر داریم و هروقت پسرش پیش ما میاد میره یه بار مارو به جون هم میندازه سه سال دیگه ۱۵سالش میشه و ازالان گفته میخوام پدرمو انتخاب کنم . ♦️به نظر شما راه درست چیه ؟چه رفتاری باهاش داشته باشم .با اومدنش پیش ما نیستم اما میترسم زندگیمون سرد بشه .و اینکه تحملش برام سخت شده . بیشتر در مقابل رفتارهاش سکوت کردم و گاهی کردم و گاهی زشتی رفتارش رو بهش دادم . ═══✼🍃🌹🍃✼══ 🏠 http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd