مادر شوهر زرنگ 😳😅 عروس رندی طوری برنامه اش را تنظیم کرد که موقع افطار منزل مادرشوهر برسد و برای تهیه افطار به زحمت نیفتد. وقتی آنجا رسید دو سه دقیقه مانده بود به اذان مغرب. گفت: ماماجون چه کار داری کمکت بدم؟ مادر شوهر که پودمانی رندی بیشتری گذرانده بود لبخندی زد و گفت: عزیزم شما فقط اذان بگید. 😉😂 🏵🌹🌺🌸🌷🌼 @moshavernoormalayer