🩸 سلام‌الله علیها 🩸 🥀 لشکر کوفه، اسرای آل‌الله را از جاده سلطانی و شاهراه معمولی عبور نمی‌دادند، بلکه از بیراهه می‌رفتند و از یمین و یسار طریق، سیر می‌نمودند. و در یک روز از چند قریه و بلد عبور می‌کردند و از ترس، منزل نمی‌کردند و یا از راه کناره می‌رفتند و راه را دور می‌کردند. و با سرعت تمام در این مسیر حرکت می‌کردند. 🥀 روایت شده است که: حضرت رقیه سلام‌الله علیها در بین راه از رنج شتر سواری (بدون اقطاب) به تنگ آمده بود، به خواهرش سکینه می‌گفت: 🥀 «أیا اختَ، قد ذابت من السیر مهجتی»، «خواهرم، جگرم آب شد از بسکه شتر مرا حرکت داده است» از این ساربان بی‌رحم درخواست کن تا ساعتی شتر را نگه دارد و یا آهسته راه ببرد که ما مردیم. و از ساربان بپرس کی به منزل می رسیم؟! 🥀 در نقلی دیگر آمده است که حضرت سکینه سلام‌الله علیها به عمۀ خود عرض کردند: 🥀 این ساربان چرا ساعتی شتر را نگاه نمی‌دارد تا خستگی بگیریم. کلمۀ لا اله الا الله و استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) بگو و این ساربان را بترسان. شاید ما را کمتر اذیت کند. 🥀 به راستی چقدر سخت است بیراه‌ها را طی کردن، آن هم با سرعت تمام و طولانی شدن سفر؛ آن هم برای بانوان حرمی که خدای عفت و عصمت‌اند و آن هم برای داغدیدگانی که مبتلا به مصیبت ما اعظمها و ما افجعها شده‌اند. 🥀 چه گذشت بر حضرت رقیه سلام‌الله علیها؟! و بدتر از آن همسفر شدن با قاتلین پدر بزرگوارشان حسین علیه‌السلام و قاتلین برادرش علی‌اکبر علیه‌السلام و عمویش عباس علیه‌السلام و... 🥀 و با آن ضرب تازیانه‌ها و غلاف شمشیرها و آن هم برای دختر سه ساله... واحیرتا از این مصیبت عظیم... 📕 ریاض‌القدس، جلد ۲، صفحه ۲۸۷ 🏷 🆔 @mosibatoratebah