⚡️ نتانیاهو و وضع طبیعیِ هابزی و جولان گرگ های هار و بی مهار در بیروت و غزه ✍ به قلم: بابک حمزه 🔹 توماس هابز (۱۵۸۸-۱۶۷۹) تئوری‌پرداز رئالیست انگلیسی و نویسنده‌ کتاب معروف «لویاتان» یکی از چهره‌های تاثیرگذار مکتب واقع‌گرایی به شمار می‌رود. 🔸 رئالیست‌ها در مجموع درباره‌ ظرفیت خِرَد بشر برای پیشرفت اخلاقی تردید دارند و هابز در جمله معروفش «انسان را گرگ انسان» می‌داند. 🔹 در روانشناسی سیاسی هابز، زندگی انسان در «وضع طبیعی» توام با توحش و درندگی است و در آن جنگ همه علیه همه جریان دارد. زندگی نکبت‌بار و حیوانی است؛ نه مالکیت وجود دارد و نه عدالت و مهم‌ترین فضیلت در این جنگ زور و نیرنگ است. به باور هابز یگانه راه برون‌رفت از هرج‌ومرج، و حاکمیت قانون جنگل، تشکیل دولت فوق‌العاده مقتدر به نام لویاتان است. یعنی در واقع توماس هابر با توصیف شرایطی که در وضع طبیعی حکمفرما بود می‌خواست تشکیل دولتی قدرتمند و خشن را توجیه کند. 🔸هابز معتقد بود وقتی دولت و قدرت مرکزی بین جوامع ابتدائی حاکم نبود، قانونی هم نبود لذا، «وضعیتی طبیعی» بین انسان‌ها حاکم بود و در چنین شرایطی آدم‌ها یا از روی ترس، یا از روی طمعِ به دست آوردن منافع بیشتر، مدام مشغول جنایت و خشونت و کشتار بودند. رفته‌رفته قراردادهایی بین این جوامع با اعضای قدرتمند بسته و از دل همین قراردادها، دولت و حکومت و قانون خارج شد. در یک جمله، خطوط بالا به ما می‌گویند، انسان‌ها طی قرون متمادی برای اینکه بتوانند در آرامش زندگی کرده و از خشونت و وحشیگری و کشتار فاصله بگیرند، طی قراردادهایی که بین خود بستند، دولت و حکومت و قانون را ابداع کردند و در یک کلام «متمدن» شدند. ❌ امروزه با مشاهده‌ جنایت‌هایی که صهونیست‌ها در بیروت و غزه انجام می‌دهند، وضع طبیعی که توماس هابز از آن حرف می‌زند تداعی می‌شود. ⛔️ به یک سال گذشته دقیقا در چنین تاریخ و زمانی فکر کنید (حمله به بیمارستان معمدانی) آیا واقعا صهونیست‌ها از وضع طبیعیِ هابز خارج شده‌اند؟؟ ❌ به جنایت هولناک خیابان «الرشید» بیندیشید! اینکه اجازه دهیم کامیون‌های حامل مواد غذایی و آرد وارد این باریکه شوند، سپس کمین کنیم بعد منتظر هجوم صدها زن و کودک گرسنه به سمت کامیون‌ها باشیم و در نهایت، با‌ تانک و گلوله جمعیت گرسنه را قتل عام کنیم! ❌ این نشانه‌ی خروج از «وضع طبیعی» و جولان گرگان هار و بی مهار در بیروت و غزه نیست؟انسانِ امروز حتی درباره حیوانات و محیط زیست هم قوانین فوق‌العاده‌ای وضع کرده است. اما این سازمان‌ها و قوانین، از یک «خط مرزی» که عبور می‌کنند، از کار می‌افتند. انگار اصلا وجود خارجی ندارند. انگار کار به این طرف خط که می‌رسد، همان وضع طبیعی باید حاکم شود. چرا؟ چون اینجا کودکی که تکه‌تکه می‌شود یا بر اثر تحریم و گرسنگی جان می‌دهد، یا به دلیل جلوگیری از ورود داروهای بی‌حسی و بیهوشی، بیمار در هوشیاری کامل، دست یا پایش بریده می‌شود و جان می‌دهد، فلسطینی است، نه غربی یا صهیونیست!