⭕️ زنگ خطر برای امنیت ملی ✍🏻 مهدی خانعلی‌زاده، مدرس دانشگاه در روزنامه فرهیختگان نوشت: 🔹 در هفته گذشته، اقداماتی از سوی مقامات ارشد دولت صورت گرفت که از مجموعه آن‌ها می‌توان عبارت «پرده‌برداری رسمی از سیاست منطقه‌ای دولت چهاردهم» را برداشت کرد؛ اقداماتی در راستای اعلام و اعمال دستورالعمل‌های ویژه‌ای در حوزه سیاست خارجی که راهبرد دولت مسعود پزشکیان در ماه‌های گذشته را تبیین و در ماه‌های آینده را ریل‌گذاری می‌کند. 🔸 انتشار یادداشت محمدجواد ظریف در نشریه فارن‌افرز، مصاحبه تلویزیونی مسعود پزشکیان و جلسه کاظم غریب‌آبادی با جمعی از اهالی رسانه در وزارت امور خارجه، مثلث رفتاری‌ای بودند که حالا «تابلوی سیاست خارجی دولت» را شفاف‌تر از همیشه به نمایش گذاشته‌اند و زمینه‌های شکل‌گیری اقدامات دولت در ماه‌های گذشته را نیز مشخص کرده‌اند. 🔹 این مسئله زمانی رنگ‌وبوی جدی‌تری به‌خود می‌گیرد که به صحبت‌های غریب‌آبادی در وزارت خارجه مراجعه و روایت او از «لزوم تعیین‌تکلیف با دولت جدید آمریکا» را مرور کنیم؛ جایی که وی با اشاره به حضور معاون سیاسی وزیر امور خارجه در اسلو و ژنو، اروپا را همراه با ایران در احساس نگرانی نسبت به سیاست‌های دونالد ترامپ در ماه‌های آینده معرفی می‌کند. این سه‌گانه، یک معنای مشخص در حوزه سیاست خارجی دارد؛ دولت چهاردهم، راهبرد‌های منطقه‌ای کشورمان را «برگه»ای برای استفاده در حوزه‌های دیگر می‌داند، یعنی حمایت ایران از تأسیس و تثبیت شبکه مقاومت می‌تواند یکی از موضوعات مورد مذاکره با طرف‌های غربی برای پیشبرد اهداف در حوزه‌هایی مانند هسته‌ای باشد. 🔸 شاید بتوان شفاف این‌گونه نتیجه گرفت که با توجه به قطعی بودن فعال کردن مکانیسم ماشه از سوی تروئیکای اروپایی در مهر سال آینده – اکتبر 2025 میلادی – ساکنان پاستور، امتیاز‌های هسته‌ای را در مسیر تعامل با طرف غربی کافی نمی‌دانند و با خاتمه‌یافته دانستن پروژه برجام ۱، سراغ اجرای پروژه برجام ۲ رفته‌اند. این موضوع که ناشی از عدم‌فهم صحیح تحولات بین‌المللی در دوران‌گذار است، دقیقاً همان‌جایی است که نگرانی جدی برای امنیت ملی ایران به‌دنبال دارد. 🔹 رویداد‌های کنونی در منطقه غرب آسیا را باید در چهارچوب یک تلاش صد و اندی ساله از سوی طرف غربی برای ایجاد یک نظم امنیتی در این منطقه فهم کرد؛ اقداماتی که از 1917 میلادی و ایام منتهی به فروپاشی امپراتوری عثمانی با امضای توافق «سایکس - پیکو» آغاز شد، با تحولات جنگ‌جهانی دوم و تأسیس اسرائیل ادامه پیدا کرد، به درگیری‌های لبنان در سال‌های 2000 و 2006 میلادی رسید، جنگ سوریه را رقم زد و نهایتاً با ناکام ماندن طرح ابراهیم توسط عملیات طوفان‌الاقصی، حالا به مرحله حساس و تعیین‌کننده‌ای در تحولات مرتبط با کشور سوریه و عراق رسیده است. 🔸 در چنین شرایطی که به‌تعبیر رهبر انقلاب، شرایط مرگ و زندگی هم برای شبکه مقاومت و هم برای طرف غربی وجود دارد، «کارت بازی» دیدن راهبرد‌های منطقه‌ای ایران در حکم یک ساده‌انگاری تاریخی است که می‌تواند زمینه‌ساز آسیب دیدن جدی منافع ملی کشورمان باشد. همانطور که عدم درک درست تحولات منتهی به جنگ‌جهانی دوم و استفاده از تحلیل‌های «شیک ولی غیرواقعی» در آن سال‌ها زمینه‌ساز اشغال ایران شد و شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی را رقم زد، در شرایط کنونی هم شعار‌های زیبا ولی توخالی مانند «پرهیز از جنگ و پایبندی به بی‌طرفی» می‌تواند خطر جدی را متوجه امنیت و منافع ملی کشورمان کند. 🔹 منطقه غرب آسیا در دوران‌ گذار نظام بین‌الملل، آبستن چنگ‌های فراوان دوجانبه و چندجانبه است و هر واحد سیاسی که این مسئله را به‌درستی درک نکند، آسیب خواهد دید. این همان راهبردی است که کشور‌هایی مانند ترکیه و امارات متحده عربی درحال پیاده‌سازی آنند و به‌دنبال ارتقای قدرت و افزایش عمق راهبردی خود با استفاده از فضای موجود در شرایط کنونی دوران ‌گذارند. 🔺 بر همین اساس به‌نظر می‌رسد دولت چهاردهم نیاز به بازنگری کلی در راهبرد‌های خارجی خود– چه در حوزه منطقه و چه در نگاه به تعاملات جهانی– دارد؛ چرا که ادامه نگاه مثلثی شرح داده‌شده در این یادداشت، تهران را در طوفان حوادث بین‌المللی بی‌دفاع خواهد گذاشت و زمینه را برای آسیب دیدن منافع ملی فراهم می‌کند. 🎬 @Mostazafin_TV