🔰زندگینامه شهید والامقام حسن آبشناسان 💐🍃سرلشکر حسن آبشناسان، عارف شب زنده‌دار و شیر میدان‌های نبرد، مقلد صادق و مخلص امام و عاشق ایران، از شهیدانی است که مظلوم و گمنام به سوی حق شتافت و با آگاهی و شناخت عمیق به راه امام و اسلام زندگی کرد. او انسانی بسیار مصمم و جدی بود و روحی بسیار بزرگ وعظیم داشت. افسری منضبط، ورزیده، باسواد، پرکار، علاقه‌مند، دلسوز و بسیار شجاع و جسور بود که در انجام وظیفه، هیچ چیز را جز رضای خداوند بزرگ در نظر نداشت. 🌹🍃تولد حسن سال ۱۳۱۵ در محله ی نازی‌آباد به دنیا آمد. چون تولدش چند روز قبل از شهادت امام حسن (ع) بود، مادرش اسمش را «حسن» گذاشت. سال ۱۳۳۵ تصمیم گرفت برود دانشگاه افسری، اما احتیاج به کسی داشت که ضمانتش را بکند. مادرش گفت می‌رویم نزد عمویم. سرهنگ «زنده نام» احترام زیادی برای آبشناسان‌ها قائل بود. هر چند هیچ وقت به زبان نمی‌آورد، اما حسن را خیلی دوست داشت. خوشش می‌آمد که روح مذهبی داشت. شاید به خاطر این که پدر خودش هم سال‌ها حوزه علمیه تحصیل کرده بود، اما ملبس نبود. سرهنگ، حسن را نصیحت کرد و گفت: حرفی ندارد ضامنش بشود، اما اگر ارتش می‌رود باید خودش را فراموش نکند و آدم‌ها و محیط اطرافش را تحت تأثیر قرارش ندهد. حسن سرهنگ را دوست داشت، آن موقع‌دلش می‌خواست مثل او قوی و بااراده بشود. آنچه دیگران در باورشان نمی‌گنجید شب‌های جمعه، از دانشگاه می‌کوبید امیریه، خیابان قلمستان، منزل سرهنگ و بعد از شام از دانشگاه حرف می‌زد. می‌گفت فقط دو نفر هستیم که نماز می‌خوانیم. او از تمرین‌های سخت دوره «رنجری» می‌گفت. عکس‌هایش را در حال پرش از روی سرنیزه‌ها در حال چتربازی و کوهنوردی نشان می‌داد. همه انگشت به دهان نگاهش می‌کردند. دست‌هایش بزرگ و قوی شده بودند. چنان قد کشیده بود که کسی باور نمی‌کرد این همان حسن یکی- دو سال پیش است. وقتی حرف می‌زد، سرهنگ یک گوشه می‌نشست و به او خیره می‌شد و رفتار‌ها و حرکاتش را زیر نظر می‌گرفت. بعد از حضور خوزستان، در سال ۵۰ به استان فارس منتقل شد و حدود ۱۰ سال در شیراز بود. در این مدت دوره تکمیلی چتربازی و تکاور کوهستان را در داخل کشور و کشور اسکاتلند گذراند و به زبان انگلیسی مسلط شد. او در تمامی لحظات عمرش از اوان جوانی به ورزش و تحرک پایبند بود و در طول خدمت درجات پایین‌تر همواره در سمت افسر ورزش یگان انجام وظیفه می‌کرد. به ورزش باستانی علاقه وافر داشت و همواره در منزل و محل کار و حتی در ماموریت‌ها به این ورزش می‌پرداخت و همواره با ذکر نام مولی‌المومنین (ع)، الگوی جوانمردان بود و با یاد حق به پالایش تن و روان می‌پرداخت. حسن در آخرین روز‌های عمر شریف خود نیز با وجود ۴۸ سال سن به گواهی همرزمانش هر روز صبح در محل کار به ورزش و آماده کردن جسم خود می‌پرداخت و همیشه این شعر در دفتر کارش نقش بسته بود و هم اکنون نیز زینت‌بخش سنگ مزارش است که ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست. آبشناسان علاوه بر این، در ورزش‌های دوو میدانی، والیبال، بسکتبال، پینگ پنگ، شنا، سوارکاری و جودو، صاحب مهارت‌های بالایی بود و در رشته کوهنوری نیز در مسابقه‌ای که در سال ۱۳۵۷ در کشور اسکاتلند در بین تکاوران برگزیده ارتش‌های چندین کشور دنیا برگزار شده بود، همراه با همکاران دیگر خود به مقام اول دست یافت و قدرت خود و ایران را به رخ کشور‌های صاحب نام کشاند. او به رغم جدیت و قاطعیت، ازخلق و خوی بسیار رئوف و مهربان برخوردار بود، افراد کم کار و ضعیف از او ناراضی بودند و افراد زحمتکش و پر کار او را به عنوان سمبل و الگوی خود پذیرفته بودند، او هیچ‌گاه بیکار نمی‌ماند و هنگامی که در منطقه عملیات بود یا در مدت کوتاه استراحت، به مطالعه و تفکر مشغول بود. وی به استاد شهید مطهری بسیار علاقه‌مند بود و بیشتر کتب و جزوات استاد شهید را مطالعه و یادداشت‌برداری کرده بود. او در کار‌های خود همواره به خدا توکل می‌کرد و آنجا که به یقین می‌رسید، دیگر کوچکترین شکی به خود راه نمی‌داد، نماز را در اول وقت اقامه می‌کرد و برای نماز جماعت اهمیت بسیاری قائل بود و با تشویق و تاکید فراوان کارکنان خود را به نماز جماعت دعوت می‌کرد. او بر سر یک سفره با سربازان و دیگر کارکنان غذا می‌خورد و تاکید داشت: بعد از نماز جماعت همه افراد در نمازخانه و سر یک سفره و از یک غذا میل کنند. آبشناسان در انجام مسئولیت‌های نظامی نیز همچون دیگر فرماندهان دلاور ارتش اسلام خود را وقف خدمت به میهن اسلامی کرد و با ویژگی‌های شخصیتی خود، عنصری تعیین‌کننده در صحنه مقابله با دشمنان و دفاع از تمامیت ارضی کشور به شمار می‌رفت. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🕊✨🌷🕊✨🌷🕊