‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🌷🌷 🔅يک بار مريض شده بود خودش در سرما در راهروي خانه خوابيد 📌اما اتاق را که گرم بود در اختيارزائران راهپيمايي اربعين قرار داد. ✳او در اين مدت با پيرمرد نابينايي آشنا شده بود و کمک هاي زيادي به او کرده بود. 🌟حتي آن پيرمرد نابينا را براي زيارت به کربلا هم برده بود. 📿هادي زماني كه مشغول كارهاي عرفاني و ذكر و خلوت شده بود، كمتر با ديگران حرف مي زد. 📎اين هم از توصيه هاي بزرگان است كه انسان در ابتداي راه سكوت را بر هر كاري مقدم بدارد. 🗯هادي مي دانست بسياري ازمعاشرت ها تأثير منفي در رشد معنوي انسان دارد. 🌀 لذا ارتباط خود را با بيشتر دوستان در حد يك سلام و عليك پايين آورده بود. 🔳اين اواخر بسيار كتوم شده بود.يعني خيلي از مسائل معنوي راپنهان مي كرد. 🔘 از طرفي تا آنجا كه امكان داشت در راه خدا زحمت مي كشيد. 🏠هر زائري كه به نجف مي آمد، به خانه ي خودش مي برد و ازآنهاپذيرايي مي كرد. 📌هيچ وقت دوست نداشت كه ديگران فكر كنند كه آدم خوبي است. 💟اين سال آخر روزه داري وديگرمراقبت هاي معنوي را بيشتر كرده بود. 💣تا اينكه ماجراي مبارزه با داعش پيش آمد، هادي آنجا بود كه از خلوت معنوي خود بيرون آمد. ✴او به قول خودش مرد ميدان جهاد بود شجاعتش را هم قبلا اثبات كرد. 💪حالا هم ميدان مبارزه ايجاد شده بود. 📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری ✍ ادامه دارد ...