#توسل
#کرامات_شهدا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود
@hasbiallah2 👈خادم الشهدا
➡️
@motevasselin_be_shohada
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
باعرض سلام واحترام خدمت شما.
من امروز اتفاقی با کانال شما آشنا شدم.
تشکر میکنم از مطالب قشنگ وارزنده کانالتون
فوق لیسانس که قبول شدم
درسها خیلی سخت بود. درس را میخواندم . ولی خب حجم مطالب زیاد وسنگین بود برای امتحانات.
موقع امتحانات ارشد که میخواستم برم امتحان بدم یه کوچه ای طولانی طولانی را باید پیاده میرفتم تا به ایستگاه سواری برسم که سوار بشم برم سمت مترو .
برای روزهای امتحانات ارشدم از اول کوچه که وارد میشدم
متوسل میشدم
به دو بزرگوار
یکی مرحوم آیت الله محمد تقی بهجت فومنی ره
و
دیگری امیر سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی
برای هردو بزرگوار مرتب فاتحه و صلوات و آیت الکرسی میخواندم بیشتر صلوات وآیت الکرسی میخواندم وهدیه میکردم به دو بزرگوار و ازشون میخواستم که آن امتحان آن روز را کمکم کنن که پاس کنم ونمره خوبی بگیرم. و تا آخر کوچه که برسم همینطور براشون آیت الکرسی پشت سرهم میخواندم هدیه میکردم صلوات هدیه میکردم.
گاهی وقتها حجم مطالب درسی خیلییی زیاد بود و فرّار بود گاهی حتی یادم میرفت جواب سوالات را.
اما خدا شاهده سرجلسه هر امتحانی انگار کسی کنار من ایستاده و جوابها را انگار به من دیکته میکنه قشنگ جواب سوالات انگار یکی بهم الهام میکرد و من مینوشتم
اصلا یه چیز واقعا عجیب!
انقدر مینوشتم مینوشتم که گاهی دوتا برگه سفید از مراقب میگرفتم برگه سفید کم میاوردم.
الحمدالله خداراشکر تمام امتحانات را با نمرات خوب قبول شدم و هیچ واحد درسی را نیفتادم.
🦋✨🦋
چند وقت پیش ها صبح بود از خواب بیدار شدم به دلم افتاد کاغذهای کوچیک کوچیک باقیچی برش بزنم و توی هر کاغذ کوچیک اسم یک شهید را بنویسم.
اینکار را کردم و توی هر برگه اسم یک شهید را نوشتم و تا کردم.
برگه هایی که تا کرده بودم روی اپن آشپزخانه قرار دادم و اول برای همشون یه فاتحه وصلوات فرستادم هدیه کردم
بعد چشم هامو می بستم و برای هر مشکلم نیت میکردم و با چشم بسته یکی از آن برگه ها را برمیداشتم و باز میکردم .
یعنی برای هر مشکل یک شهید انتخاب میشد که بعدا برای هر کدامشان جدا جدا متوسل بشم و صلوات بفرستم و حاجتم را بگیرم.
رسید به اینجا که چشمهامو بستم و خیلی دلم میخواست برم مشهد زیارت آقا امام رضا ع نیت کردم که یه دونه از آن برگه های تا شده را بردارم و از آن شهید بخوام برام دعا کنه که من برم مشهد پابوس امام رضا ع .
خدا را گواه میگیرم خدای من شاهده
وقتی چشم هامو بستم و نیت کردم و دست دراز کردم تا یکی از آن برگه های تا شده را بردارم
وقتی برگه را برداشتم
و آن را باز کردم
خیلیییی منقلب شدم
خیلی عجیب بود
اسم شهیدی که به اسم شهید امام رضایی معروفه درآمده بود
یعنی شهید سید کوچک موسوی.
به والله قسم شهدا زنده اند
و حی وحاضر هستند.
وقشنگ ناظر هستند بر کارهای ما.
🦋✨🦋
پارسال خواهر زاده من با دوستش تصادف کرده بودند .
دوتاشون هم از ناحیه پا آسیب دیده بودند و با عصا راه میرفتند.
بعد از چندین وقت یه روز
حوصله اشون سر میره دوتا اسنپ میگیرن میرن یکی از پارکهای تهران تا حال وهوایی عوض کنن وبرگردن .
توی پارک ۴ تا دزد با چاقو این دوتا را خفت میکنن و گوشی دوتاشونو میدزدن . و دزدها پا به فرار میزارن .
این قضیه گذشت وخبری از پیدا شدن دزدها نشد که نشد.
یه روز خواهرم کتاب سلام بر ابراهیم به دستش میرسه .
من کتاب را دیدم یهو به دلم افتاد برای پیدا شدن آن ۴ تا دزد موبایل ؛
بهتره متوسل بشم
به شهید ابراهیم هادی .
متوسل شدم به شهید ابراهیم هادی و یه تعدادی صلوات هم فرستادم و هدیه کردم به شهید ابراهیم هادی
و از این شهید بزرگوار خواستم کمک کنه
و درخواست کردم کمک کنه
که خودش این ۴ تا دزد موبایل را یه کاری کنه پیدا بشن .
بعد از گذشت مدتی به خواهرم زنگ زدن که ۷ تا دزد را دستگیر کردیم با پسرتون بیایین
ببینید که آیا همین ها هستند که موبایل پسرتون را دزدیدند یا نه .
رفتند ودیدن بله خودشونند .
به جای ۴ تا ۷ تا دزد موبایل آن پارک را پیدا کرده بودند.
کلا ۷ نفر بودند که تو آن پارک موبایل می دزدیدند. که خداراشکر هفتاشون هم دستگیر کرده بودند.
واقعا شهدا زنده اند الله اکبر.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️
@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝