✅ داستان کوتاه (139) 🌷 نیکوکار ناشناس امام سـجاد (ع) پسر عموي نیازمندي داشت که حضرت نیمه هاي شب به طور ناشناس در خانه او می رفت و مبلغی به او کمک می کرد. پسر عموي امام سجاد (ع) که در آن تاریکی، حضرت را نمی شناخت به او چنین می گفت: اي مرد نیکوکار! تو به ما یاري می رسانی، اما پسـر عمویم، علی بن حسـین (امام سـجاد ع) به ما رسـیدگی نمی کند و از حال ما خبر نمی گیرد. خدا به او خیر ندهد. امام سـخن پسـر عمویش را می شـنید. اما چیزي نمی گفت و خود را معرفی نمی کرد. وقتی امام (ع) به شهادت رسید، پسر عموي آن حضرت متوجه شد که چند روزي است که آن مرد نیکوکار دیگر به در خانه او نمی آید. آن وقت فهمید که آن نیکوکار، امام سجاد (ع) بوده است. او از این که درباره امام اشتباه کرده سخت ناراحت شد و براي جبران خطاي خود بر سر قبر آن بزرگوار می رفت و می گریست. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 117 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen