متن شعر قطعه بهار مهربونى
نمیذاریم بهار دلها امسال
اسیر این خزون دلتنگیشه
یه نامه اومده برات بازش کن
یه کاری کن که سفرهها رنگی شه
توو مهربونی کم نذاری خوبه
نتیجشو تو زندگی دیدی که
نبین که دستامون شده دور از هم
دلای مومنا به هم نزدیکه
«حال و هوای عاشقی و همدلی بازم
تو کوچههای شهرمون دوباره ملموسه
لحظهای که دست یکی دیگه رو میگیری
فرشته دست مهربون تو رو میبوسه»
شاید خودت ندونی که این شبها
کنار چندتا سفرهی افطاری
غصه نخور که توی خونت امسال
تو بیشتر از همیشه مهمون داری
عجب ضیافتی بشه وقتی که
درای رحمت الهی بازه
بخاطر خدا همین ایثارت
چه خاطرات روشنی میسازه
«حال و هوای عاشقی و همدلی بازم
تو کوچههای شهرمون دوباره ملموسه
لحظهای که دست یکی دیگه رو میگیری
فرشته دست مهربون تو رو میبوسه»