12.9M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
🔺 میگه پشت تیربار نشستم که دشمن رو بزنم بعد شلیک های مکرر دیدم دارن من رو میزنن یواش یواش حس کردم پام داره شُل میشه و میخوام برم عقب در حال عقب رفتن بودم نامزدم به ذهنم اومد بعد یکی بهم میگفت : بدبخت خواهر و برادرهات بعد از تو چی میشن یه دفعه یه ندایی بهم گفت : نامرد کجا بر میگردی ؟ امروز روزِ امتحان تو است ، بر میگردی نا مرد؟ من هم یه کابل آوردم و پام رو بستم به تیربار که راهی برای بازگشت نداشته باشم... پرچم بالاست🇮🇷✌️ @mrtahlilgar1